مجله هنری و فرهنگ

مسوولان تکراری خانه موسیقی کنار بروند/ منتظرند هنرمند بمیرد تا از او تعریف کنند

.

در راستای گفتگوی قبلی با این هنرمند درباره وضعیت کنسرواتوار ، این بار با علی لاوالی آهنگساز و رهبر ارکستر ایران بین الملل به گفتگو نشستم و نظر وی را جویا شدم.

لاوالی با بیش از 3.6 میلیون بیننده در Spotify ، در میان موسیقی دانان ایرانی رتبه یک را دارد. موسیقی پایانی اثر آتشین او “آتش استراوینسکی” در میان میلیون ها رهبر مشهور جهان محبوبیت بیشتری داشت.

مسئولان تکراری موسیقی موسیقی کنار گذاشتند / منتظر مرگ هنرمند هستند تا از او تعریف کنند

دوام عجیب صفحه موسیقی خانه

علی لاوالی در ابتدای سخنان خود درباره هنرستان ایران گفت: در هر کشوری که من در آن کار می کنم ، سازمان هایی وجود دارند که از موسیقی دانان و حقوق آنها دفاع می کنند و در صورت نقض حقوق آنها ، آنها آن را بازیابی می کنند.

این هنرمند ادامه داد. “پنج سال پیش ، وقتی به توصیه استاد مصطفی کمالپور تراب (نوازنده) و سایر دوستانم به ایران آمدم و مدیر هنری ارکستر سمفونیک شدم ، به عضویت هنرستان درآمدم.” وقتی که من شدم ، سعی کردم بفهمم که شغل و روند کار یک نوازنده چیست. فکر می کردم همه چیز عجیب است. وقتی دوست عزیزم Josein Arizade از خانه موسیقی خارج شد ، من تعجب کردم که چرا چنین موسیقی دان درجه یک از خانه موسیقی خارج شد. اما وقتی آن را جستجو کردم ، فروشگاه موسیقی در شکل خوبی نبود و فروشگاه موسیقی نبود. در واقع ، من همین کارمندان را در هنرستان دیدم که در کنفرانس های مختلفی که توسط وزارت آموزش و فرهنگ اسلامی ، بنیاد رودکی و کارفرمایان در زمینه موسیقی برگزار می شد ، شرکت می کردند.

رهبری گفت: بعد از کمی توجه ، من در واقع مردم را در خانه های موسیقی در همه جا دیدم. آنها از رادیو تا دانشگاه تصمیم می گیرند. وقتی از نزدیک دیدم که این افراد قصد دارند در همه کارها و برنامه ارکستر سمفونیک تهران دخالت کنند از خانه موسیقی خارج شدم. البته در خانه موسیقی افراد محترمی مانند پروفسور شجریان و پروفسور پرتلب نیز حضور داشتند اما خانه موسیقی هیچ نقشی ندارد.

مسئولان تکراری خانه موسیقی کنار می مانند

رهبر ارکستر سمفونیک اضافه می کند که مسئولان منظم هنرستان باید استعفا دهند. بیست سال بعد ، این معنی است که این افراد هر بار مشاغل مختلفی را به عهده می گیرند و هرگز استعفا نمی دهند؟ مقامات هنرستان ، از جمله حمیدرزانور باکش ، داودوگانجنهایی ، محمد سلیل ، حسنریحی و دیگران ، از حقوق این هنرمند در برابر مقامات ارشد دولتی دفاع می کنند ، اما در واقع در جلسات مقامات دولتی نیز از این هنر دفاع می کنند. حضور و غیاب آنها به نفع کارفرما کار می کنند. جالب است که چنین چیزی اصلاً در دنیا وجود ندارد.

وی ادامه می دهد: “علی رغم اینكه كاركنان هنرستان ثابت قدم هستند ، اما تفاوت زیادی در نحوه برگزاری انتخابات این موسسه ایجاد نمی كند.” خانه موسیقی چگونه به نوازندگان كمك می كند نمی دانم شما این کار را می کنید یا نه. البته ، آنها ممکن است مانند دوستان از مردم حمایت کنند ، اما بسیاری فراموش شده و از قلم افتاده اند. آنها ممکن است بگویند ما هیچ قدرتی نداریم ، اما حقیقت این است که آنها در شوراهای دیگر وجود دارند و می توانند از طریق قدرتی که در آنجا دارند ، عمل کنند. اگر امکان قانونی برای شکایت از این افراد وجود داشته باشد ، من کاملاً این کار را انجام می دهم تا آنها از این آژانس اخراج شوند.

رهبری تأکید می کند که: این چند نفر در سه دهه گذشته تأثیر مستقیم بر موسیقی ملی داشته اند و موسیقی ملی در سطح این افراد باقی مانده است. البته آنها ناخواسته موسیقی ایرانی را در سطح پایین نگه داشتند ، حتی اگر قصد بدی هم نداشتند. افراد سطح بالایی مانند حسین دهلوی ، مرتضی حنانه ، هوشنگ استوار و رضا ولی کاهش یافته اند. بدترین کاری که آنها انجام داده اند این است که موفقیت هنرمندان ایرانی را در سطح بین المللی نادیده بگیرند و اجازه ندهند آنها چیزی بشنوند. از نظر تجربه ، فکر می کنم این افراد در انتخاب افراد هنرمند ایرانی نیز تأثیر مستقیم داشتند. وزیر با آنها مشورت می کند و بر این اساس تعداد دریافت شده برای سایر شورای کارفرمایان را فاش نمی کند ، اما می گوید که آنها برای این مأموریت ها پرداخت نشده و از خود گذشته اند. شاید.

نگهبان عجیب در خانه موسیقی

رهبری گفت: “یکی از نکات جالب توجه در مورد اعضای هنرستان این است که آنها حداقل یک بار به وزارت ارشاد فرهنگی و منتقدان دولت ملحق می شوند.” یعنی انتقاد از کار شوراها و مشاوران تصمیم گیری که خود یا دوستانشان بودند. در غیر این صورت ، وزیر و نماینده او درباره موسیقی خود تصمیم نمی گیرند. “این تعداد در زندگی موسیقی و موسیقی دانان در ده ها کشور که من در آن کار می کنم و ادامه می دهم وجود ندارد.”

او درباره راه حل هایی که برای بهبود مدیریت خانه موسیقی پیشنهاد کرده صحبت می کند. محیط تصمیم گیری ایران بوی نفتالین می دهد و قدیمی است. در دنیای ورزش و موسیقی هرچه پیرتر می شوید عملکرد شما بدتر می شود و باید تسلیم شوید. اما در ایران ریش سفید و مو به مردم ارزش می بخشد. یک نویسنده برجسته اتریشی اظهار داشت که افراد تا 18 سالگی تمام استعدادهای خود را نشان می دهند و سپس استعدادهای خود را چند برابر می کنند. با این حال ، در ایران ، برخی از افراد در سن 18 سالگی بسیار ضعیف هستند. و هرچه بیشتر بزرگ شوند خود را بی ارزش می دانند. خانه موسیقی باید از جوانان تشکیل شود. البته ، شما می توانید از تجربه هنرمندان با استعداد قدیمی استفاده کنید ، اما افراد خانه موسیقی از جوانی هنرمندان برجسته ای نبودند.

غمگین برای نوازندگان ارکستر سمفونیک تهران

در مصاحبه اخیر مجله آنلاین با لوریشک ناواریان ، آهنگساز و رهبر ارکستر اظهار داشت که تنها موردی که در حال حاضر برای ارکستر سمفونیک تهران مناسب است ، علیرا بالی است. به همین دلیل ، من می خواهم از رهبران در مورد وضعیت فعلی ارکستر سمفونیک تهران بپرسم.

وی پاسخ می دهد: وقتی ایران را ترک کردم ، پنج سال پیش از ارکستر سمفونیک تهران ناراحت شدم. ارکستر سمفونیک تهران در دست کسانی است که تصمیمات اشتباه می گیرند. البته ارکستر سمفونیک تهران چنین خانه موسیقیایی را حفظ کرده است. همین افراد در کارهای ارکستر سمفونیک تهران مقابل من دخالت می کردند. افرادی مانند حمیدرضا نوربکش خواننده ایرانی و محمد صلیل آهنگساز موسیقی ایرانی که در این زمینه تخصص ندارند ، در سفارشات ارکستر سمفونیک تهران دخالت می کنند. متأسفانه ، به عنوان یک قاعده کلی ، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و بنیاد رودکی هیچ ارتباطی با موسیقی ندارند. ما باید امیدوار باشیم که روزی موسیقی از وزارت اسلام جدا شود یا ارکستر سمفونیک تهران مستقل شود.

همچنین مدیر سابق هنرستان موسیقی ، بسته به اینکه آیا علاقه مند است به ایران بیاید؟ وی پاسخ می دهد: آمدن من به ایران برای بنیاد رودکی در شرایط فعلی بی فایده است. ارکستر توسط افرادی اداره می شود که پنج سال پیش برای تخریب ارکستر تلاش کردند. من وضعیت موسیقی ایران را در 15 سال گذشته دیده ام ، دولت در 15 سال گذشته اینقدر نسبت به موسیقی بی تفاوت نبوده است. احساس می کنم وزیر فرهنگ و اسلام و معاون هنری از فعالیت های موسیقی کنار کشیده اند و سرنوشت موسیقی و نوازندگان را به دست همان گروهی سپرده اند که مسئول همه عقب نشینی های 30 سال گذشته بوده است.

Leadership موفقیت اخیر پلتفرم Spotify را توصیف می کند که به بیش از 3 میلیون بیننده رسیده است.

وی می گوید: “داشتن یک میلیون مخاطب برای من چیز جدیدی نیست.” دقیقاً 20 سال پیش بود که گفته می شد آلبوم اپرای Labohem در چین 10 میلیون نسخه فروخته است. نکته مثبت در مورد Spotify Media این است که این آمار تعداد مخاطبان هنرمندان مختلف را با یکدیگر مقایسه می کند ، بنابراین این فقط در مورد موفقیت کنسرت ها و آمار نیست ، بلکه به دنبال جذب افرادی است که نمی دانند چه خبر است. .. فروشنده آلبوم های رسانه ای شوید.

وی همچنین توضیحات خود را در مورد اسپاتیفای ارائه داد. البته من خیلی با اسپاتیفای آشنا نبودم ، اما متوجه شدم که این پلتفرم آثاری از ایرانیان و هنرمندان برجسته خارجی دارد. در واقع ، این پلتفرم به شما امکان گوش دادن به انواع موسیقی ها ، از جاز گرفته تا رپ را می دهد.

ما همچنین از این هنرمند می پرسیم چقدر فکر می کند موفقیت در صحنه جهانی می تواند هنرمندان جوان را تشویق کند. وی پاسخ می دهد که برای جوانان بسیار خوب است که فکر کنند موفقیت فقط در آثار محبوب نیست. امروزه مخاطبان زیادی به موسیقی کلاسیک گوش می دهند. وقتی پنج سال پیش به ایران آمدم ، هشت بار سمفونی شماره 9 بتهوون را بازی کردم که کار عادی نبود و مخاطبان درجه یک و فوق العاده ای داشت. مخاطبان اپرای من بیشتر از افرادی بودند که کارهای محبوب را ارائه می دادند و جوانان را تشویق می کردند. البته نباید فراموش کنم که از همان جوانی ادعاهای ساده تری را شروع کردم. به عنوان مثال ، هنگامی که من 10 ساله بودم ، با هنرمندان پاپ در فیلم ها ، رادیو و تلویزیون بازی می کردیم ، اما برخی در همان زمینه باقی ماندند. آنها معتقد بودند که این منطقه از محبوبیت بیشتری برخوردار است. اما با کمک استادانی مانند استاد حسین دلاوی از این راه خلاص شدم و به سراغ موسیقی جدی رفتم.

آنها در انتظار مرگ این هنرمند هستند تا در مورد خوبی و استعداد خود صحبت کنند

سرانجام در پاسخ به سوالی درباره واکنش مسئولان فرهنگی ایران نسبت به این موفقیت گفت: البته من شناخت و شناخت کافی از این موضوعات ندارم اما مسئولان فرهنگی ایران با این دستورات کاری ندارند. تاکنون هیچ کس در تهران کمک نکرده است. در این سطح از مدیر هنری ایران ، وضعیت به همین منوال است. در ایران آنها منتظر می مانند تا این هنرمند بمیرد و درباره خوبی و استعداد خود صحبت می کنند. پروفسور حسین دلاوی که در تهران زندگی می کرد ، تا زمان تشخیص آلزایمر کاری نداشت و اما وقتی در اثر بیماری درگذشت ، یاد پروفسور دلاوی افتادند. ما به این چیزها عادت کرده ایم.

دکمه بازگشت به بالا