نوروز نماد پیروزی خوب بر شر است. این تعادل بهار ، ترک رنجش ، عبور از دوستی و بستگان و پرورش دهنده صلح و سازش است. نوروز دزدی است که آلودگی ها و آلودگی ها را از لانه و خود آن پاک می کند. نوروز زمان طراوت ، شادی و لبخند است.
به گزارش مجله آنلاین ، در یادداشت روزنامه اعتماد کنید توسط فریدون مجلسی نوشته شده است: “نوروز یک فرهنگ است ، نه یک سنت! نوروز نقاشی و رنگ آمیزی است ، این یک هنر است. نوروز موسیقی ، تازگی ، جوانی ، عشق و دوستی است. نوروز برای شر خوب است. این یک نماد است پیروزی ، تعادل بهار است ، ترک رنجش ، عبور از دوستی و بستگان ، پرورش دهنده صلح و سازش. نوروز یک سرقت است ، آلودگی ها و آلودگی ها را از لانه و خود پاک می کند. نوروز زمان طراوت است ، شادی و لبخند. نوروز بالاتر از سنت است.
بودایی ها قبل از رسیدن به محل عبادت ، رنج های زیادی را تجربه می کنند و تا تحقق نذوراتشان راهی طولانی و دشوار را طی می کنند. هندوها پس اندازهای سالانه خود را به وننر می رسانند تا آنها را در آب گل آلود خیس کنند ، جایی که خاکستر و بقایای مرده را در آب گل آلود می ریزند تا زمانی که روحشان تمیز و آرام شود. این سنت ها از روزهایی که خرد و دانش بشر محدود و توهمات گسترش یافته اند ، حفظ شده اند. رنج به عنوان قیمتی برای تأمین نیازهای آنها تلقی می شد. گویی خدای مهربان تنها با پذیرش رنج راضی می شود.
نوروز اینگونه نیست. هیچ نوشابه ای روی آن وجود ندارد. این ناباروری را بارور نمی کند ، جهنم را به بهشت نوید نمی دهد ، یا امیدهای دروغین را متحمل نمی شود. منتقدانی که با آداب و رسومات غیرقابل درک برای مدعیان امروز دانش و خرد ، بر عقاید گذشته و گذشته تسلط دارند ، سنت را ادامه می دهند. اما نوروز مانند موسیقی و هنرهای دیگر است. این مانند یک کتاب و گزارش از خیر و خرد قبلی است ، نه انعکاس چالش و خشم. در کار هیچ رنج و ضرری وجود ندارد و در آن هفته رنگارنگ و نمادین پیامی جز شادی ، امید و خوشبختی وجود ندارد.
دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن گفت: “وسعت مرزهای فرهنگی ایران به حدی است که آنها نوروز را رعایت می کنند.” نوروز آرش کماندار فرهنگ ایرانی است. ایران نمادی از یک حوزه فرهنگی است که از مرزهای سیاسی فراتر می رود. در طول تاریخ ، حاکمان مختلف ایرانی و غیرایرانی همزمان بر ایران فرهنگی حکومت می کردند ، اما بارها گفته شده است که آنها بر کسانی که ایرانی بودند ، حکومت می کردند. ترک ، تورانی ، عرب ، تاجیک ، ازبک ، سیستانی ، فارس ، گیلاک ، کرد یا کرمانسیس. ایران آنها را مجذوب خود کرد. وی از نیکلای اورجایت ، نوه هوراکوکان و نوه چنگیز ، که نامه های تکراری او وحشتناک است ، سلطان محمد هودابنده را می سازد و گنبد آن و بارگاه باشکوه سلطان را به یادگار می گذارد. کیمیاگری این تحول ، رشد این مهربانی از خشونت آن و آوردن این گل از باتلاقش معجزه و شاهکار است ، نه از سیاست یا شمشیر. این یک فرهنگ قدیمی ، غنی ، ظریف ، گسترده و تأثیرگذار به نام فرهنگ ایرانی است و نوروز جلوه ای بی ضرر و امیدوارکننده از آن است.
صدها میلیون نفر در این فرهنگ ، از غرب چین تا اروپای شرقی ، می خواهند که نوروز نمادی جهانی از پاکی ، دوستی ، نرمی ، آشتی ، هماهنگی و اعتدال باشد ، زیرا او آیینی می خواهد که چیزی بیش از یک شخص نباشد. ، زیبایی و خوبی. جهانی و جهانی بودن با هیچ دین و حرفه ای سازگار نیست. مورد احترام همه و دارای خوبی ، دوستی ، عشق و سازش است. باشد که رادیکال ها متفکران نوروزی شوند. “نوروز شما نوید دهنده صلح و آسایش است و ممکن است پیروز شود!”
انتهای پیام