مردی که «بزرگ» بود – مجله آنلاین

ساختمان

قدی بلند داشت و با همان سیمای گشاده، احوالم را پرسید و لطف کرد. هر چه کردم اما دعوت ناهارش را کنار نگذاشت.او بی‌تکلف و متواضعانه آنلاین می‌ورزید و انسان را عزیز می‌کرد و انسان، رام محبت است. ..

به گزارش اقسنا، در قادققت در روزنامه اعتماد به قلم رضا زندی، خبرنگار حوزه انرژی، آمده است: «اتوبوس حامل خبرنگاران خارجی، کاخ سعدآباد را به مقصد سازمان صداوسیما ترک کرد.» از میدان تجریش بود که از صداوسیما عبور کرد و اعلام کرد که تمام بازدیدهای امروز از صداوسیما بود. کارگاهی که به میزبانی ایران و با مشارکت برنامه بین‌المللی سازمان ملل متحد برگزار می‌شود. روز اول کارگاه به بازدید

۱- تلفنی که قطع شد، یخ کردم. لغو دومین برنامه روز اول، آن‌هم در آخر و احتمال بی‌برنامگی پس از آن، درست از ایران برای روزنامه‌نگاران خارجی نمی‌ساخت! آقای علیرضا خانی، سردبیر «روزنامه» تماس بگیر. تا پیش از آن، معاشرتی با «آقای دعایی» نداشت. حاج آقا خیلی مهم بود.

۲-خبرنگار خارجی در نظرسنجی روز آخر «کارگاه بین‌المللی آب و رسانه»، بازدید از «موسسه اطلاعات» را بهترین برنامه کارگاه سه روزه ارزیابی کرد. از انتشار نشریه‌های متعدد تا آرشیو غنی و قدیمی‌اش و حتی امکانات وسیع ساختمانی‌اش. رستوران سنتی را هم برای پذیرایی از خبرنگاران مهیا کرده بود.

3- اواسط سال 1100 بود.برای تصمیم گیری با سردبیر روزنامه محترم به «موسسه اطلاعات رفتم.» حرف‌های‌مان که تمام شد، حوالی ظهر بود. دوست داشتم در دفترش بود و من مسئول دفتری را دیدم.قدی بلند داشت و با همان سیمای گشاده، احوالم را پرسید و لطف کرد. او بی‌تکلف و متواضعانه آنلاین می‌ورزید و انسان را عزیز می‌کرد و انسان، رام محبت است. امروز و فردا کردم و حالا اجل مهلت نداد، به وقت خداحافظی اما مملو از «حال خوب» بودم. »، بزرگ من ق بود و بزرگ ¿

اطلاعات پ0064ام

دکمه بازگشت به بالا