
این حقیقت در نبود حکمای همهحریفی است که صدرالمتالهین را به همه دانشهای حضوری و حصولی میرسانند، در جامعه جدید ایران در صد سال گذشته پیدا میشوند و مردم آنها را اگر نه «حکیم» که «ملا یا «علامه» میخوانند. نشمند نی که آن می ن ی حکمت در ت د و ع محمدتقی یکی ست.
به گزارش مجله آنلاین، در یادداشتی در مجله آنلاین نوشته حامد زارع آمده است: «در سنتگرایان از گذشته برگشتناپذیر، تصاویر زیبای هر چند رویایی از سرزمین ایرانشهر و حکمت ایرانشهری پیدا میشود که ارزش آن را دنبال میکنند و رویاپردازی دارند. شهرهای مملو سایههای حکم درختان سربلند است که از پشت دیوارهای کوتاه باغهای ایرانی پیدا میشود و در خنکای خیابانهای شهر قدم میزده و پیر مغان، مشکلگشای، رهگذران را شنود کرده و حل معما میکردهاند. بوده است.
چه این شهرهای فاضله را در دورههایی که سنت دائر مدار هستی پذیرفته میشود یا اینکه آن را معطوف به پدیدارشناسی سنتگرایان ارزیابی میکنیم، از یک واقعیت نمیتوانم بهسادگی بگذریم. کارویژه خیال در فلسفه و اسلام ایرانی نیز ناظر بر همین معناست.
اگر بر اساس همین ایده سنت گرایانه به پیش رویم، باید اذعان کنیم که کار ایران از روزی رو به انحطاط بگذارد که مرکزیت حکما را در شهرهای افلاطونی از دست رفت و در پیامد آن چشمه روان جویبار حکمت در باغهای ایرانی خشکید. خنک آنه دست ه ی شهر ح نی ز ت نظر حکم شدند ل م م نه زیستند شد.
اگر صفویان آخرین شاهنشاهی مقتدر ایرانیان بودند، در همان زمان صدرالدین شیرازی آخرین نماینده بزرگ حکمت فلسفی ایران بود. همه این گزارشها را پذیرفتند، ایرانزمین در چهار سده آخر نهتنها جلوهای از مدینههای پررونق ایرانشهری را نشان میدهد، بلکه حکمایی که آبادانی مدینهها به همراه آنها وابسته هستند نیز از نظر پنهان هستند و کارویژه افلاطونی خود را با عزلتی عرفانی سودا کردهاند. با مدرنیزاسیون شهرهای ایرانی در صد سال متوالی، رونق حکمی و روح افلاطونی همیشه از ایران رخت بربسته است؟
این حقیقت در نبود حکمای همهحریفی است که صدرالمتالهین را به همه دانشهای حضوری و حصولی میرسانند، در جامعه جدید ایران در صد سال گذشته پیدا میشوند و مردم آنها را اگر نه «حکیم» که «ملا یا «علامه» میخوانند. این بزرگوار هم اهل دانش بود، هم اهلیت دانایی را داشت.هم فلسفه را میدانست، هم عرفان را میفهمید. نقد میکرد و هم با برتراند راسل نامهنگاری میکرد. هم حکمت عالیه، هم بر ضعفهای وجودشناختی آن آگاه بود. بود و به معارف متفاوت احاطه داشت.
اما آیا علامه جعفری در جامعه جدید ایران میتوانست یا میتواند نقشی را بر عهده داشته باشد که صدرالدین شیرازی در دوره صفویه و پس از آن بر درمان داشته باشد؟ محمدتقی جعفری جعفری د ت ریخ د؟؟ گر ن ت ت ت ت جدید جدید یک یک ع ع ج ج ج تخصص تخصص ز چه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟
به نظر میرسد باید منتظر بمانیم تا گشت دیگری در تاریخ رخ دهد و دیسیپلین تاریخ جدید بشکند تا مقام و موقعیت حکیمان دیروزین و علامههای امروزین بازشناخته شود.
انتهای پیام