اصول دین اسلام 5 اصل دین اسلام

باورهای پایه دین اسلام است که شرط بودن را اعتقاد به آنها دانسته‌اند. اصول دین شامل سه اصل ، و است. اصول دین در مقابل است که شامل می‌شود. همه مذاهب اسلامی این سه اصل را قبول دارند؛ اما اصول دیگری هم دارند که آنها را از دیگر مذاهب جدا می‌کند.

علاوه بر اصول سه‌گانه فوق، شامل و نیز می‌شود. معرفت به اصول دین از دیدگاه مسلمانان است؛ اما عالمان مسلمان درباره اینکه در اصول دین، معرفت یقینی لازم است یا ظن هم کفایت می‌کند و همچنین در زمینه جایز بودن در اصول دین، اختلاف‌نظر دارند. بیشتر آنها معتقدند که به اصول دین باید از روی یقین باشد. همچنین تقلید در اصول دین را جایز نمی‌دانند.

معنای اصول دین

اصول دین اصطلاحی است و مراد از آن باورهای بنیادین دین است که هر فرد تنها با پذیرش آنها به شمار می‌آید. علت نام‌گذاری این باورها به اصول دین آن است که علوم اسلامی چون ، ، و بر آنها مبتنی است. واژه اصول دین در برابر قرار دارد که به معنای دین است.متکلمان برای بیان اصول دین از تعابیر مختلفی استفاده کرده‌اند. «اصول اعتقادات»، «اصول ایمان»، «اصول اسلام»، «اُمّهات عقاید ایمانی» و «اصول اسلامی» از آن جمله است. البته مراد آنها فقط مسائلی نبوده که امروزه اصول دین اسلام خوانده می‌شوند. در موارد بسیاری مسائل و هم اصول دین خوانده می‌شد. برای نمونه غزالی همه مسائل کلامی و بسیاری از مسائل فقهی و اخلاقی مانند و را از اصول دین شمرده است.به گفته ، اصول دین واژه‌ای قراردادی است که در معانی مختلفی به‌کار می‌رود و می‌توان همه گزاره‌های اعتقادی دین را اصول دین نامید. به گفته او، گزاره‌های بنیادین ادیان آسمانی یا یک دین خاص و همچنین اصول یک مذهب را می‌توان جزء اصول دین قرار داد و مثلا گفت که اصول دین به باور پنج‌تا است: ، ، ، و ؛ چنان‌که برای نمونه در بیان اصول دین از منظر شیعیان به این پنج باور را اشاره کرده است.  برای مطالعه جزوه اندیشه اسلامی ۲ کلیک کنید.

مصادیق اصول دین

اصول دین را عبارت از توحید، نبوت پیامبر اسلام(ص) و معاد دانسته‌اند. هرکس را که به این سه اصل اعتقاد داشته باشد جزء خود می‌دانند و معتقدند کسی که این اصول را باور ندارد، مسلمان نیست. البته درباره جزئیات این اصول میان مسلمانان اختلاف‌نظر هست. برای نمونه بیشتر متکلمان شیعه و صفات خدا را عین ذات او می‌دانند؛ اما بر این باورند که صفات خداوند چیزی به‌جز ذات خدا و زائد بر آن است.مرتضی مطهری با تأکید بر این مطلب که واژه اصول دین را ائمه(ع) وضع نکرده‌اند، گفته است: آن را علماء قرارداد کرده‌اند تا اهداف اصلی دین را نشان دهند؛ وگرنه در دین اسلام باورهای بسیاری هست که باید به آنها داشت؛ مانند ایمان به و ضروریات دین چون و .به گفته پژوهشگران دینی، درگذشته معیار مشخصی در این زمینه که چه باوری از اصول دین یا مذهب است ذکر نشده است؛ بلکه اهمیت یک مسئله در دوره‌ای خاص باعث شده آن مسئله را از اصول بدانند؛ مثلا مسئله عدل که امتیازی نسبت به دیگر صفات خدا ندارد؛ ولی به‌دلیل اختلاف‌نظر شیعیان و معتزله با اشاعره درباره عدالت خدا، این مسئله جزء اصول مذهب شیعیان و معتزله قرار گرفت.

اصول مذهب

هریک از مذاهب اسلامی، علاوه بر اصول دین که میانشان مشترک است، باورهای بنیادین دیگری هم دارند که اصول مذهب نامیده می‌شوند. برای مثال علاوه بر اصول سه‌گانه فوق، به دو اصل و هم اعتقاد دارند. بنابراین پنج‌تا است. چنان چه مسائلی مانند و عدل از اصول مذهب معتزله هستند.

پیشینه

واژه اصول دین در و به‌کار نرفته و ایجاد این واژه را به علمای مسلمان نسبت داد. احتمال داده‌اند که کاربرد واژه «اصول خمسه» توسط ابوالهُذَیل علّاف، متکلم ، زمینه استعمال واژه اصول دین را فراهم آورده باشد. از آنجا که کتابی به نام اصول الدین را به ابوموسی مُردار نسبت داده است، گفته‌اند که این واژه در اوایل تعبیری رایج بوده است. البته در روایاتی از پیامبر اسلام(ص) و ائمه(ع)، برخی عناصر دینی، ارکان دین معرفی شده‌اند. برای مثال از پیامبر نقل کرده‌اند که بر پنج چیز بنا شده است: توحید، نبوت پیامبر اسلام(ص)، اقامه نماز، پرداخت ، و روزه در . در از نقل کرده است که اسلام‌ بر پنج چیز بنا شده است: نماز، زکات‌، روزه، حج و و فضیلت ولایت‌ از همه‌ بیشتر است‌. همچنین در پاسخ به پرسشی درباره چیزهایی که بدون آنها دین پذیرفته نیست، از شهادت‌ به‌ توحید، ایمان به نبوت پیامبر(ص‌)، اقرار به‌ آنچه‌ از جانب‌ خدا آورده‌ است‌، پذیرش زکات، و پذیرفتن ولایت آل محمد(ص) نام برده است. در این روایت راوی از این موارد با تعبیر دعائم (ستون‌های) اسلام یاد کرده است.

به نظر برخی محققان،‌ پنج اصل بودن اصول دین نخستین بار توسط (-) مطرح شد. وی بر همین اساس، کتاب را تقسیم‌بندی کرد و با شرح (۳۸۵-۴۶۰ق) بر آن با عنوان ، این مسئله در تفکر پذیرفته شد.

وجوب معرفت به اصول دین

علمای مسلمان، معرفت به اصول دین را واجب می‌دانند؛ ولی در اینکه این وجوب عقلی است یا نقلی، اختلاف‌نظر دارند. و ، بر این باورند که معرفت به اصول دین، واجب عقلی است و اشاعره به وجوب نقلی آن باور دارند.

لزوم یقین در اصول دین

بیشتر علماء را در اصول دین لازم می‌دانند. در ، مدعی اجماع در این زمینه شده است؛ اما دیدگاه‌های دیگری نیز در این زمینه نقل کرده است؛ از جمله دیدگاهی که وجود ظن را هم در اصول دین کافی می‌داند. به گفته او از کسانی چون و شاگردش نقل شده است و همچنین از نوشته‌های ، و چنین برداشت می‌شود که اگر کسی به صدق اصول دین گمان هم داشته باشد، مسلمان است. دیدگاه خود شیخ انصاری در کتاب این است که ظن در اصول دین کافی نیست و به جهت وجود روایات فراوانی که بر وجوب و معرفت و اقرار دلالت می‌کنند، بر کسی که می‌تواند، است که تحقیق کند تا به یقین برسد. به باور شیخ انصاری کسی که به یقین نرسیده است، مؤمن نیست؛ زیرا روایات معرفت را در ایمان شرط دانسته‌اند؛ اما چنین شخصی، هم به شمار نمی‌آید؛ چراکه روایات بسیاری بر این دلالت می‌کنند که برخی از مسلمانان نه مؤمن‌اند و نه کافر.

تقلید در اصول‌ دین‌

به گفته در ، علماء مسلمان به‌جز گروه‌ اندکی، همه معتقدند که در اصول دین جایز نیست. دلیل آنها این است که ایمان به اصول دین باید از روی یقین باشد؛ حال آنکه تقلید یقین‌آور نیست.به گزارش شیخ انصاری، وجوب تحقیق و استدلال در اصول دین دیدگاه مشهور است و دیدگاه‌های دیگری هم هست؛ ازجمله برخی تقلید را در صورتی که از آن، علم به دست آید، جایز دانسته‌اند. به باور خود او تقلید در اصول دین اشکال ندارد؛ زیرا اولا وجود معرفت را در ایمان شرط کردند و دلیلی بر وجوب تحقیق وجود ندارد و ثانیا به علت وجود شبهات فراوان، با صِرف تحقیق هم، امکان رسیدن به یقین وجود ندارد. هم معتقد است کسی که توان تحقیق درباره اصول دین را ندارد، می‌تواند از عالم تقلید کند. امروزه نخستین مسئله کتاب‌های ، تقلید در اصول دین است. طبق فتوای مراجع تقلید، اعتقاد مسلمان به اصول دین باید یقینی و از روی دلیل باشد و نباید در این زمینه سخن کسی را بدون دلیل پذیرفت. البته برخی از آنها همچون ، و افزوده‌اند که اگر کسی به اصول دین یقین پیدا کرد، گرچه از روی دلیل نباشد، مسلمان به شمار می‌آید.

کتابشناسی

در بیشتر کتاب‌های کلامی، از همه یا برخی از اصول دین بحث می‌شود. با این‌همه کتاب‌هایی نیز با عنوان اصول دین نشر یافته است که برخی از آنها عبارت‌اند از:

پانویس

منابعاین نوشتار دربارهٔ اصول مذهب شیعه است. برای اصول دین اسلام، را ببینید.

، باورهای بنیادین شامل ، ، ، و است. به باور شیعیان، انکار هر کدام از سه اصل نخست (توحید، نبوت و معاد) که هستند موجب می‌شود اما باور نداشتن به هر کدام از دو اصل عدل و امامت، موجب خروج از مذهب تشیع می‌گردد نه . قرار گرفتن امامت ذیل اصول دین باعث تمایز شیعه از سایر فرق اسلامی شده و آنان را به همین دلیل می‌خوانند. همچنین اعتقاد به اصل عدالت، را نیز از متمایز کرده است و باعث نام‌گذاری شیعه و معتزله به شده است.

جایگاه

اصول مذهب شیعه، به اصل‌های پنجگانه‌ای (، ، ، و ) گفته می‌شود که پایه و اساس مذهب شیعه را تشکیل می‌دهند. اعتقاد داشتن به همه این اصول، باعث می‌شود فرد شیعه محسوب شود و اعتقاد نداشتن به هر کدام از آنها، او را از خارج می‌کند. البته سه اصل توحید، نبوت و معاد از هستند که باور نداشتن به هر کدام از آنها موجب و خروج از نیز می‌گردد.

اصول اختصاصی

امامت و عدل دو اصل اختصاصی مذهب تشیع هستند:

امامت

امامت (رهبری جامعه اسلامی و جانشینی ) منصبی الهی است و از سوی خدا، دوازده تن از فرزندان پیامبر(ص) به این مقام منصوب شده‌اند. اسامی به ترتیب امامت چنین است: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، .

چرایی قرارگرفتن امامت جزو اصول مذهب

به گفته در کتاب ، امامت اصلی است که شیعه را از دیگر فرق اسلامی متمایز می‌کند. به‌خاطر همین قائلان به به مشهورند و امامت جزو اصول مذهب شیعه قرار گرفته است و کسی که آن را قبول نداشته باشد از دایره تشیع خارج می‌گردد.

عدل

باور به اینکه خداوند چه در نظام تکوین و چه در نظام تشریع به حق رفتار می‌کند و ظلم نمی‌کند. (شیعه و )، را عقلی می‌دانند و معتقدند این‌که خداوند عادل است به این معنا است که او براساس خوب بودن اشیاء عمل می‌کند، و ظلم را به جهت قبیح بودن آن انجام نمی‌دهد. در مقابل، معتقدند ملاک عادلانه بودن یک رفتار، عمل خداوند است و هر چه خدا انجام دهد نیکو و عدل است حتی اگر با نگاه انسان‌ها ظلم باشد.

چرایی قرار گرفتن عدل جزو اصول مذهب

به گفته ، فیلسوف شیعه (۱۳۱۳-۱۳۹۹ش)، عدل به خاطر اهمیتی که در دارد از اصول مذهب شیعه و محسوب شده است. همچنین ، متفکر شیعه (۱۲۹۸-۱۳۵۸ش)، علت اینکه عدل جزو اصول مذهب شیعه قرار گرفته است را، پیدایش عقایدی همچون انکار آزادی و در میان مسلمانان می‌دانست که بر اساس آنها کیفر دادن انسانِ مجبور با عدالت خدا سازگار نبود. شیعه و معتزله، مجبور بودنِ انسان را منافی عدل الهی می‌دانستند و به همین خاطر به مشهور شدند.

اصول دین اسلام

جستارهای وابسته

پانویس

منابع

پیوند به بیرون

دکمه بازگشت به بالا