نماد سایت مجله آنلاین

داستان واقعی مردی که «رابین هود» مکزیک شد/ عکس

(تصاویر) داستان واقعی مردی که «رابین هود» مکزیک شد   در حال تکمیل

به گزارش خبرگزاری مجله آنلاین، داستان زندگی او آمیزه‌ای جذاب از شورش، قهرمانی و پیگیری بی‌وقفه عدالت برای فقرا است. انقلاب مکزیک سال ۱۹۱۰ آغاز شد و دیکتاتوری پورفیریو دیاز را سرنگون کرد. با این حال، پیامد آن پرتلاطم بود. فرانسیسکو مادِرو، یکی از رهبران انقلاب، جایگزین دیاز به عنوان رئیس‌جمهور شد، اما سال ۱۹۱۳ توسط ویکتوریا هوئِرتا، متحد سابق که به دشمن تبدیل شده بود، ترور شد.

به گزارش فرادید، این رویداد موجب درگیری‌های بیشتر شد و گروه‌های مختلف شورشی برای رسیدن به قدرت با هم رقابت کردند. یکی از این گروه‌ها «دیویسیون دِل نورته» (بخش شمال) به رهبری پانچو ویّا بود.

ویّا که به خاطر فداکاری خود در راه فقرا معروف بود، قبلاً با مادِرو و هوئِرتا متحد شده بود. با این حال، هوئِرتا، ویّا را به سرقت متهم کرد و او را به زندان انداخت. اگرچه مادِرو او را از مجازات اعدام نجات داد، اما ویّا همچنان در زندان بود، چون هوئِرتا کنترل را به دست گرفته بود.

پس از مرگ مادِرو، هوئِرتا دیکتاتور جدید شد. ویّا از زندان گریخت و در کنار ونوستیانو کارّانزا، یک انقلابی دیگر، به دنبال سرنگونی هوئِرتا بود. سال ۱۹۱۴، آن‌ها موفق شدند هوئِرتا را از قدرت برکنار کنند. با این حال، درگیری بین انقلابیون ادامه یافت.

ویّا با کارّانزا درگیر شد و قبل از پایان انقلاب، هم در مکزیک و هم در ایالات متحده دشمنانی پیدا کرد.

(تصاویر) داستان واقعی مردی که «رابین هود» مکزیک شد   در حال تکمیل

پانچو ویّا همراه گروهی از یاران انقلابی

پانچو ویّا: تبدیل شدن از قانون‌شکن به انقلابی

ویّا فرزند یک کارگر مزرعه بود و در سنین کودکی یتیم شد. او در انتقام حمله به خواهرش، یکی از صاحبان املاکی را که در آن کار می‌کرد، کشت و پس از آن مجبور شد به کوه بگریزد، جایی که نوجوانی‌اش را به عنوان فراری آنجا گذراند. او حدود شش سال در کوه‌ها مخفی ماند و در نهایت رهبر یک گروه راهزن شد.

او برای جلوگیری از دستگیر شدن، نام خود را به فرانسیسکو «پانچو» ویّا تغییر داد و در خلال این مدت، شروع به کسب شهرتی شبیه به رابین هود کرد. پانچو ویّا به عنوان راهزن، از ثروتمندان حیوانات اهلی و پول سرقت می‌کرد و آن‌ها را به فقرا می‌داد، چون طعم فقر را چشیده بود و می‌دید ثروتمندان چگونه از فقرا سوءاستفاده می‌کنند تا حتی ثروتمندتر شوند.

ویّا به آرامی به جامعه چیهوآهوآ بازگشت و آنجا به عنوان معدنچی کار می‌کرد و گوشت می‌فروخت. اما مردم همچنان شاهد راهزنی‌های او بودند.

پس از ملاقات ویّا با آبراهام گونزالس، یکی از حامیان فرانسیسکو مادِرو، سیاستمداری که مخالف دولت بود، همه چیز برایش تغییر کرد. گونزالس ویّا را متقاعد کرد که با راهزن بودن می‌تواند برای مردم بجنگد. زمان آغاز انقلاب مکزیک در سال ۱۹۱۰، ویّا ۳۲ساله آماده پیوستن به مبارزه بود.

پانچو ویّا سوار بر اسب

سال ۱۹۱۰ ویّا به قیام فرانسیسکو مادِرو علیه دیکتاتور مکزیک، پورفیریو دیاز پیوست. در طول شورش، ویّا که فاقد تحصیلات رسمی بود، اما خواندن و نوشتن را آموخته بود، استعدادش را به عنوان سرباز و سازمان‌دهنده به نمایش گذاشت. این استعداد همراه با دانش ژرف او از سرزمین و مردم شمال مکزیک، او را قادر ساخت لشگری از سربازان آموزش‌دیده را در اختیار مادِرو قرار دهد. ویّا پس از پیروزی انقلاب در ارتش چریکی باقی ماند.

سال ۱۹۱۲، در جریان شورش پَسکوآل اوروزکو، ویّا سوء‌ظن ژنرال را برانگیخت. ویکتوریا هوئِرتا او را به اعدام محکوم کرد، اما مادِرو دستور توقف اعدام را داد و ویّا را به زندان فرستاد. ویّا ماه نوامبر از زندان گریخت و به ایالات متحده رفت.

ژنرال پَسکوآل اوروزکو و سرهنگ‌ها اُسکار برانیف، پانچو ویّا و پِپینو گاریبالدی، در ۱۰ مه ۱۹۱۱، پس از تصرف شهر خوآرز، در جریان انقلاب مکزیک

پس از ترور مادِرو در سال ۱۹۱۳، ویّا به مکزیک بازگشت و یک گروه نظامی متشکل از چند هزار نفر را سازماندهی کرد که به «دیویسیون دِل نورته» (بخش شمال) شناخته می‌شدند.

ویّا متحدان ارزشمند جدیدی پیدا کرد: وِنوستیانو کارّانزا و اِمیلیانو زاپاتا که در عزم خود برای برکناری هوئِرتا از قدرت با او سهیم بودند.

از آنجا که بسیاری از نبردهای ویّا نزدیک مرز ایالات متحده و مکزیک رخ می‌داد، او بیشترین توجه را از سوی آمریکاییان به خود جلب کرد.

ویّا با اینکه زمانی فراری بود، از عکس گرفتن به عنوان یک انقلابی استقبال می‌کرد. او حتی سال ۱۹۱۳ قراردادی با شرکت فیلمسازی میوچوآل هالیوود امضا کرد تا مطمئن شود رهبری او در نبردها در یک فیلم به تصویر کشیده می‌شود. حدود همین زمان بود که ویّا برای مدت کوتاهی به عنوان فرماندار موقت چیهوآهوآ خدمت کرد.

سرتیپ افتخاری، پانچو ویّا در برابر جوخه تیراندازی ارتش فدرال در خیمنز، چیهوآهوآ، سال ۱۹۱۲. حکم اعدام او به دستور ژنرال ویکتوریا هوئِرتا در آخرین لحظه با تلگرافی از جانب رئیس‌جمهور مادِرو لغو شد

سال ۱۹۱۴، هوئِرتا برکنار شد و کارّانزا رهبری کشور را به عهده گرفت. با این حال، صلح قریب‌الوقوع نبود و به زودی تنش‌های میان ویّا و کارّانزا شعله‌ور شد.

بی‌اعتمادی و رقابت بین ویّا و کارّانزا منجر به ایجاد شکاف شد و ویّا را مجبور کرد در دسامبر ۱۹۱۴ به همراه امیلیانو زاپاتا از مکزیکو سیتی فرار کند. ویّا و زاپاتا پس از متحمل شدن شکست‌هایی از کارّانزا در چندین نبرد، به کوه‌های شمالی پناه بردند.

ویّا در تلاش برای نشان دادن اینکه کنترل شمال مکزیک در دست کارّانزا نیست، حدود ۱۷ شهروند آمریکایی را در سانتا ایزابل، چیهوآهوآ، در ژانویه ۱۹۱۶ اعدام کرد. دو ماه بعد، او به کلمبوس، نیومکزیکو حمله کرد و حدود ۱۷ آمریکایی را کشت. در واکنش به این اتفاقات، رئیس جمهور ایالات متحده، وودروُ ویلسون، ژنرال جان جِی پِرشینگ را به منطقه اعزام کرد.

ویّا با کارکنان خود در سال ۱۹۱۳ با کت و شلوار خاکستری در مرکز قرار دارد. دستیارش، ژنرال رودولفو فی‌یرّو، سمت راست ویّا است. سمت چپ ویّا، ژنرال توریبیو اورتِگا و دورتر سمت راست عکس، سرهنگ خوآن مِدینا است. ویّا و فی‌یِرّو در ارتش مشروطه‌خواهان مخالف هوئرتا خدمت کردند. زمانی که هوئِرتا در ژوئیه ۱۹۱۴ سرنگون شد.

پِرشینگ به واسطه‌ی محبوبیت ویّا و دانش عمیق او از زمین‌های شمالی مکزیک، نتوانست او را دستگیر کند. دولت مکزیک نیز با حضور پِرشینگ در خاک مکزیک مخالفت کرد و دستگیری ویّا غیرممکن شد.

ویّا تا زمانی که کارّانزا در قدرت بود به فعالیت‌های چریکی خود ادامه داد. پس از سرنگونی دولت کارّانزا در سال ۱۹۲۰، در ازای پذیرفتن کناره‌گیری از سیاست، ویّا عفو خورد و مزرعه‌ای نزدیک پارال، چیهوآهوآ به او داده شد. سه سال بعد او با رگبار گلوله در راه بازگشت به خانه با ماشین از بازدید از پارّال، ترور شد. او ۴۵ سال داشت.

ژنرال‌های مشروطه‌خواه اوبرِگون (چپ)، ویّا (وسط) با ژنرال ارتش ایالات متحده پرشینگ، پس از جلسه‌ای در اوت ۱۹۱۴ در فورت بلیس، تگزاس عکس گرفتند

روز بعد، تشییع جنازه ویّا برگزار شد و هزاران نفر از حامیان غمگین او در پارّال تابوت او را به سمت محل دفن دنبال کردند، در حالی که مردان ویّا و نزدیکترین دوستانش مسلح و آماده برای حمله احتمالی توسط نیروهای دولتی در آسی‌یِندا کانوتیو ماندند.

ویّا احتمالاً به این دلیل ترور شد که با نزدیک شدن به انتخابات ۱۹۲۴، علناً در مورد ورود مجدد به سیاست صحبت می‌کرد.

اوبرگون نتوانست دوباره برای ریاست جمهوری نامزد شود، بنابراین عدم‌اطمینان سیاسی در مورد جانشینی ریاست‌جمهوری وجود داشت. اوبرگون از ژنرال سونورایی پلوتارکو الیاس کایِس برای ریاست‌جمهوری حمایت کرد. اگر ویّا دوباره وارد سیاست میشد، وضعیت سیاسی اوبرگون و ژنرال‌های سونوران پیچیده میشد.

از چپ به راست، ژنرال‌های انقلابی کاندلاریو سروانتس، پابلو لوپز، فرانسیسکو ویّا، فرانسیسکو بلتران، مارتین لوپز

میراث پانچو ویّا

به گفته فردریش کاتز، زندگی‌نامه‌نویس اصلی پانچو ویّا، این فرد انقلابی ویرانگر تلقی می‌شد، اما در ارزیابی کاتز، جنبه‌های مثبتی در آن وجود داشت. ویّا نه تنها در نابودی رژیم هوئِرتا، بلکه کل رژیم قدیمی نقش تعیین کننده داشت.

او در مدت کوتاهی که به عنوان فرماندار چیهوآهوآ خدمت کرد، اصلاحات ارضی قابل‌توجهی انجام داد. او با مصادره املاک و اخراج صاحبان آن‌ها، آن طبقه را تضعیف کرد.

ال کارنیسرو رودولفو فی‌یرّو (چپ)، پانچو ویّا، و رائول مادِرو

ویّا که اکنون در بنای یادبود انقلاب به خاک سپرده شده، نامش به دیوار قهرمانان مکزیکی در اتاق نمایندگان اضافه شده است.

زاپاتا و ویّا با نیروهای مشترک خود در ۶ دسامبر ۱۹۱۴ وارد مکزیکو سیتی می‌شوند

پانچو ویّا (سمت چپ) «فرمانده بخش شمال» و امیلیانو زاپاتا «ارتش آزادی بخش جنوب» سال ۱۹۱۴. ویّا روی صندلی ریاست جمهوری در کاخ ملی نشسته است.

ویّا و زاپاتا

ویّا و همسرش لوز کورال سال ۱۹۲۳، چند ماه قبل از ترور ویّا

بنای یادبود پانچو ویّا در رشته کوه بوفا زاکاتکاس

۲۴۵۲۴۵

خروج از نسخه موبایل