بازی مالک تازه شروع شد! 

گرچه قسمت اول برای پیش بینی و پیش گویی قوت درام زود است اما با فصل سوم از یک سریال مواجه‌ایم که از پیش با جهان قصه و آدم‌هایش و کشمکش خونینی که بین‌شان رخ داده آشناییم و می‌توانیم در نسب و قیاس با دو فصل قبل، آگاهانه‌تر از قسمت اول فصل سوم حرف بزنیم. گرچه با داستانی موقعیت محور مواجه‌ایم اما جواد عزتی در نقش مالک مالکی را می‌توان شخصیت محوری آن دانست که انگار جذابیت داستان با حضور و غیبت او دچار قبض و بسط می‌شود. «زخم کاری« در فصل یک به واسطه این حضور مورد اقبال بیشتری از سوی مخاطبان قرار گرفت و فصل دوم به دلیل کمرنگ و حاشیه‌ای شدن حضور عزتی، نتوانست مثل فصل یک، رضایت مخاطب را جلب کند. چنانکه بازگشت او در پایان فصل دو، آن قسمت را به جذاب‌ترین قسمت آن فصل تبدیل کرده بود. حالا با پررنگ شدن دوباره نقش مالک مالکی، قسمت یک فصل سوم قدرتمندتر شروع شده و گویی بازگشت جواد عزتی، خون دوباره‌ای در رگ‌های زخم کاری تزریق کرده‌است. حالا او یک قهرمان زخمی‌است که از گور برگشته و سرشار از میل به انتقام که به قول خودش برای زنده بودن و ادامه دادن به زندگی تنها چیزی است که به او انگیزه می‌دهد. حالا مخاطب باید شاهد یک نبرد انتقامی بین مالک مالکی و ریزآبادی‌ها و دیگرانی باشدکه با زخم‌های کاری خود، ازاو یک قهرمان زخمی و خشمگین ساخته‌اند که حالا آمده تا با انتقام بر زخم‌های ناسور خود مرهم بگذارد. غیبت مالک در فصل پیش، تعلیقی ایجاد کرده که حالا در یک رمزگشایی ملتهب، می‌تواند نوید بخش داستانی گرم و تماشایی شود. بدون شک بازی جواد عزتی نقش مهمی در این جذابیت خواهد داشت. چنانکه در قسمت اول چندچشمه از این جاذبه را شاهد بودیم. یکی زمانی که متوجه موتوری می‌شود که او را تعقیب می‌کند و هوشمندانه تصادفی برای واژگون کردنش می‌سازد تا حساب کار دستش بیاید. یکی دیگر حضورش در آن مهمانی اجباری است که کیف پول ارز دیجیتال (ولت) را برای طلوعی و شرکایش می‌گذارد و آن‌ها را با رمزی که در سرش دارد و به آن‌ها نداده در فشار قرار می‌دهد. همینجاست که به قول سیما، بازی مالک تازه شروع می‌شود تا در ادامه شاهد فصلی ملتهب از قصه انتقام گیری او باشیم. فصلی که در همین قسمت اول آبستن اتفاق‌های هیجان‌انگیزی است که در شمایلی از ژانر نوآر بازنمایی می‌شود. در فصل تازه گرچه با چهره‌های آشنایی مواجه هستیم که در قسمت‌های پیشین دیده بودیم اما به واسطه اتفاقاتی که در قسمت‌های قبل رخ داده و تجربه‌های عجیب و غریب و دشواری که از سرگذرانده اند، با کنشمندی و رفتارشناسی تازه‌ای از آن‌ها مواجه هستیم که نوعی از آشنایی‌زدایی را محقق می‌کند. بازگشت مالک، شوکی به آن‌ها وارد کرده که انگار شخصیت دیگری از آن‌ها ساخته است. بازگشت مرده‌ای که زندگان را به زیستی دیگرگونه سوق داده و واداشته و حالا در کشمکش دوباره با او، بازی زندگی وارد فاز تازه‌ای می‌شود. سمیرا حالا میان میل به خودکشی و انتقام قرارگرفته و سیما هم با سری تراشیده در سر به انتقام می‌اندیشد. در این میان طلوعی هم با بازگشت مالکی حس می‌کند آفتاب فرمانروایی‌اش در حال غروب است، عزم خود را جزم کرده تا برنده این بازی باشد. حالا یک بازی و نبرد انتقام جویانه پیش روی مخاطب است تا با فراز و نشیب‌های آن همراه شود. مالک از مواجه و رویارویی با سمیرا می‌گریزد، سمیرا نمی‌خواهد در مهمانی طلوعی با مالک روبرو شود. طلوعی تلاش می‌کند تا آن‌ها را با هم روبرو کند. کیمیا هم مدعی است که برای ترمیم رابطه مالک و سمیرا و جبران زخمی که به آن‌ها زده می‌کوشد. همه این موقعیت ها، تعلیق بزرگی ایجاد کرده تا مخاطب منتظر آن وهله نهایی باشد. منتظر دیدار مالک و سمیرا و چگونگی رویارویی شان. دیالکتیک این دو می‌تواند به مهمترین نقطه عطف دراماتیک در زخم کاری ۳ بدل شود و پتانسیل خوبی برای روایت یک نبردی جانانه باشد. حالا با آدم‌هایی مواجه هستیم که همه از هم زخم خورده‌اند و هرکدام برای زخم زدن به دیگری به میدان آمده‌اند. حالا موقعیتی فراهم شده تا مخاطب با قصه‌ای پر از اتفاق و التهاب روبرو شودکه شخصیت‌های زخمی آن به رویارویی و هم آوردی با هم آمده‌اند. بازی دوباره شروع شده. یک بازی تازه.

۵۷۵۷

دکمه بازگشت به بالا