خوانندگان خارج‌نشین فقط می‌توانند سیاسی بخوانند

خوانندگان

آفتاب‌‌نیوز :

پرواز همای که طی شب‌های گذشته، «اپرای شیدا» را در کاخ نیاوران به روی صحنه داشت، معتقد است که چراغ اپرا را با وجود تمام سختی‌هایش در ایران روشن نگه‌داشته و با وجود تفاوت‌هایی که میان این اپرا‌ها با شکل اصیل خود وجود دارد وی تنها کسی است که دارد تلاش می‌کند تا هنر اپرا در ایران با کم شدن فاصله‌ها، به شکل استاندارد و رایج جهانی‌اش نزدیک شود.

پرواز همای هنرمندی است که طی ۲ دهه اخیر، شکل جدیدی از ساختار را وارد موسیقی سنتی کشور کرده است. قالبی که از همان زمان با استقبال خوبی از جانب مخاطبان مواجه شد و توانست نام این خواننده را در تراز جریان‌سازان موسیقی سنتی کشور بالا بیاورد. در راستای همین نگاه مبتکرانه بود که وی خیلی زود به سمت اجرای اپرا در کشور سوق پیدا کرد. اپرا‌هایی که او در تمام این سال‌ها اجرا کرده، اکنون عمری به اندازه یک دهه دارند. این هنرمند تلاش کرد تا در این اپراها، با بهره‌مندی از روایت‌های عارفانه تاریخی، هارمونی معناداری از نمایش، موسیقی و هنر‌های جدیدی، چون فلوآرتز را به مخاطبان خود تقدیم کند.

با توجه به جدید بودن مقوله اپرا در کشور، طبیعی بود که برخی نارسایی‌ها در این اجرا‌ها دیده شود. نارسایی‌هایی که با توجه به تحصیلات تخصصی موسیقی همای در خارج از کشور و تور گسترده کنسرت‌هایش در آن سوی مرزها، خیلی زود کمرنگ شد تا حاصل تمامی تجارب این شب‌ها در قالب اپرای شیدا به مخاطبان تقدیم شود.

با این خواننده پرانرژی و پرامید گفت‌وگویی ترتیب داده‌ایم که در ادامه، نظر شما را به مطالعه آن جلب می‌کنیم.

آقای همای شما چند شبی است که جدیدترین فعالیت خود را در قالب اپرای شیدا به روی صحنه برده‌اید. از موسی و شبان تا اپرای شیدا، چه تحولاتی در مقوله اپرا در ایران شکل گرفته و در این بازه، تا چه اندازه به استاندارد‌های رایج این شکل برنامه در جهان نزدیک هستیم؟

در این سالیان، در ایران معمولا به اپرا نپرداخته‌اند و تنها برنامه‌های عروسکی شبه‌اپرا صورت گرفته که توسط اساتید مختلف اجرا شده است. در ایام قدیم هم کار‌هایی انجام شده، اما هیچ‌کدام نزدیک به المان‌های اصلی اپرا نبوده و این کار سختی است. من در تمام این سال‌ها در تلاش هستم تا به آن المان‌ها نزدیک شوم. اساس اپرا خیلی با تجملات بالا اجرا می‌شود چرا که هم سوژه‌ها و هم داستان‌ها باید کاملا اساطیری و دارای درام‌هایی اثرگذار باشند. همچنین جلوه‌های ویژه، حرکات رقص و باله و خوانندگان متفاوت، کار خیلی سختی است و کسی در ایران چنین کاری نمی‌کند. تنها کسی که دارد چنین کاری می‌کند، من هستم.

در گذشته برخی افراد (مانند رشید وطن‌دوست) ادعا داشتند که این شکل برگزاری اپرا، با این تعداد نوازنده و بازیگر و نوع دکور، اساسا اپرا نیست و نوعی توهین به اپرانویس‌ها محسوب می‌شود. نظر شما راجع به این انتقاد‌ها چیست؟

باید ببینیم کسی که چنین انتقادی مطرح می‌کند، تاکنون خودش اپرا دیده و اجرا کرده یا خیر؟ تخصص و تحصیلات خودش چیست. آقای وطن‌دوست، خواننده موسیقی کلاسیک هستند و خودشان اجرا‌های خیلی خوبی دارند و خوب می‌خوانند. آهنگ‌های آذری را عالی می‌خوانند؛ حتی شنیدم که لید‌های آلمانی را خیلی عالی می‌خوانند، ولی اینکه چنین اظهارنظری داشتند احتمالا به دلیل ندیدن کار و عدم حضور ایشان است و احتمالا در راستای سنتی است که همواره ما آدم‌ها، درباره هم انتقاداتی داریم مطرح شده، ولی ایشان برای من قابل احترام هستند؛ خودشان و صدایشان را دوست دارم، ولی انتقادشان را خیلی جدی نمی‌گیرم.

برخی اعتقاد دارند اعطای مجوز به کارهایی، چون اپرای شیدا، نشانه‌ای از باز شدن فضا برای فعالیت‌های هنری است؛ این دیدگاه تا چه اندازه درست است؟

وقتی دارند به همه کنسرت‌ها، تئاتر‌ها و کنسرت – نمایش‌ها مجوز می‌دهند، چرا نباید به اپرای شیدا مجوز ندهند؟ این هم یک اثر هنری است و خیلی از هنرمندان در آن مشغول به کار هستند. چند هنر در کنار هم دارد کار می‌کند؛ هم پول‌ساز است و هم شغل‌آور، چرا نباید مجوز بدهند؟

با توجه به استقبال خوب از اپرای شیدا، زمان بعدی اجرای این اپرا، پس از تعطیلات محرم چه موقع است؟

اگر اجازه فعالیت در ماه محرم را صادر کنند، قطعا استقبال می‌کنیم. حتی در ماه صفر نیز می‌توانیم کار را اجرا کنیم. درصورتی‌که در هیچ‌یک از این ۲ ماه مجوز ندهند، قطعا کار را در شهریورماه به روی صحنه خواهیم برد.

می‌خواهم تفسیری از موسیقی سنتی امروز ایران داشته باشید. برخی از همکاران شما در این سبک، کم‌کار هستند، برخی دیگر نیز از ایران رفته‌اند. اوضاع موسیقی سنتی کشور را در بازه کنونی، به‌لحاظ کمیت و کیفیت چگونه ارزیابی می‌کنید؟

همه دارند فعالیت می‌کنند؛ برخی کم‌کار هستند، چون استقبال کمتری از آن‌ها می‌شود. برخی درگیر حواشی سیاسی شدند و از ایران رفتند. برخی هم فریب بازی سیاسی جناحین را خوردند و موقعیت مجوز خود را از دست داده‌اند و الان سخت است که برگردند. آن عده‌ای هم که در خارج از کشور هستند جز اینکه سیاسی بخوانند و چیز‌هایی که آن‌طرفی‌ها دلشان می‌خواهند، کار دیگری نمی‌توانند بکنند چرا که این‌قبیل کار‌ها تکراری شده و دیگر بازاری ندارد.

اگر هم بخواهند فعالیت هنری عمیق و اصیل کنند، خیلی از مردم دیگر علاقه‌ای به هر موسیقی سنتی‌ای ندارند و هر چیزی را گوش نمی‌کنند چرا که بزرگان آن‌ها مانند استاد شجریان و ناظری در بالاترین کیفیت، اجرا کرده‌اند. در این میان، تنها کسانی می‌توانند استقبال داشته باشند که یا پسر آن اساتید بزرگ باشند و آن حمایت قبلی مردمی، پشت سرشان باشد و یا ابتکار جدیدی برای ارائه داشته باشند.

شما خواننده‌ای هستید که علیرغم حسن‌نیت و اقبال بالا، حواشی زیادی هم اطراف شماست. یک‌بار اعلام کردید که برخی دوست ندارند در ایران به روی صحنه بروید. آیا این میزان حواشی برای شما هم از جانب این عده ساخته و پرداخته می‌شود؟

در ایران به دلیل اتفاقات، بازی‌ها و منافع سیاسی و انتظارات جناحین سیاسی از هنرمندان و جبهه هنرمندان نسبت به آن‌ها یا همسو بودنشان، اتفاقات و حواشی زیادی رقم می‌خورد. آن عده از هنرمندانی که کمی سیاست دارند و از پس پرده، هر کاری می‌خواهند، انجام می‌دهند، هیچ اتفاقی برایشان نمی‌افتد، اما آن کسانی که حسن‌نیت داشته باشند و صاف و ساده هستند، با آن‌ها بازی می‌کنند. در این میان، گاهی وقت‌ها هم حواشی دامن من را هم می‌گیرد.

با توجه به رشد روزافزون تولیدات در گونه‌های مختلف موسیقی نظیر پاپ و رپ، اما می‌بینیم که ذائقه مردم همچنان به موسیقی سنتی ایرانی متمایل است. استقبالی که از کنسرت‌های شما و برخی از همکارانتان در تور‌های داخلی و خارجی می‌شود، موید این نکته مهم است. چرا موسیقی ایرانی در هجوم فرآیند مدرنیته، همچنان با استقبال گسترده مردم مواجه می‌شود؟ علی‌الخصوص موسیقی شما که درصدی از آن برگرفته از فولکلور شمال کشور است و طبیعتا در نگاه نخست، شاید این‌گونه به نظر آید که برخی از مخاطبان، آن ارتباط تنگاتنگ را با این کار‌ها برقرار نکنند.

هر چیزی که ساختار داشته باشد و دارای تفکر، ادبیات خوب، ریشه‌های فرهنگی، ابزار و ساز‌های سنتی، چیز‌هایی که مردم به آن وامدار و علاقمند هستند و در عین حال، تاریخی و پیام‌دار باشند، در هر دوره و تاریخی، مخاطب دارند و همیشه ماندگار هستند. مانند معماری کلیسای جامع کلن یا کلیسای جامع فلورانس که متعلق به هزاران سال پیش است، اما اکنون وقتی می‌نشینیم و ترکیب‌بندی و اصالت آن را تماشا می‌کنیم، لذت می‌بریم. موسیقی قدیمی و کلاسیک به دلیل بهره‌مندی از ساختار خوب و استاندارد و المان‌هایی که مردم از نظر تاریخی به آن‌ها وابسته هستند، مخاطبان بسیاری دارند که موجب می‌شود تا آن‌ها در هر دوره و زمانی نسبت به آن، اقبال نشان دهند مانند ادبیاتی که در اشعار سعدی، حافظ و مولانا وجود دارد و هنوز هم دارد استفاده می‌شود و مردم علاقمند به چنین دیدگاه‌هایی هستند.

شما یک‌بار با مسیح و آرش، کار مشترک داشتید و دیگر این تجربه را تکرار نکردید؟ این همکاری چرا شکل گرفت و ادامه ندادن آن روند، آیا می‌تواند دلیلی برای ناراحتی یا پشیمانی شما باشد؟

همکاری با مسیح و آرش عزیز به‌خاطر شور و درک این دو برادر، جزو همکاری‌های جذاب و دوست‌داشتنی من بوده. با اینکه جنس موسیقی آن‌ها پاپ است و با یک طیف هواداران متفاوت و عموما نوجوان روبرو هستند، اما این فرصت را دادند تا موسیقی محلی گیلان و مازندران را در کار پاپ خود عرضه کنند و آن‌ها را با موسیقی کلاسیک آشنا و علاقمند کنند. تجربه خیلی زیبا و خوبی بود، اما همکاری‌ها، یکی، دو مرتبه‌اش قشنگ است و تکرارش دیگر آن ارزش و معنا را ندارد و به همین دلیل دیگر ادامه پیدا نکرد.

شما در دوره‌ای نسبتاطولانی، برای چندسال ممنوع‌الفعالیت بودید، دلیل این ممنوعیت را اعلام می‌فرمائید؟

من در دوره‌ای به شهرت رسیدم که بازی‌های سیاسی و اتفاقات اجتماعی ایران خیلی شدید شده بود و حضور من در شبکه‌های متفاوت و چارچوب‌هایی که اینجا وجود داشت و حاشیه‌هایی که دیگران دامن زدند، دست به دست هم داد که این اتفاق افتاد، اما خوشبختانه توانستم دوباره مجوز بگیرم و الان خیلی خوشحالم که در ایران مانده‌ام و توانسته‌ام در تمام این سال‌ها برای مردمم بخوانم.

دکمه بازگشت به بالا