محمد صدر: اگر امام قطعنامه را نمی‌پذیرفت، همه چیز به هم می‌ریخت/ ظفرقندی: پیش از انقلاب به زندانیان سیاسی اجازه تحصیل می‌دادند

به گزارش خبرگزاری مجله آنلاین، مراسم رونمایی از کتاب «جنگ و دولت در خاطرات دکتر سید محمد صدر» به کوشش محمد قبادی دوشنبه ۲۶ آذر در حوزه هنری رونمایی شد. احمد مسجدجامعی در این مراسم گفت: آقای سید محمد صدر از حوزه سیاست خارجی به وزارت کشور آمد و به همین حوزه هم برگشت، من از حوزه فرهنگ و اجتماع آمدم به این حوزه هم بازگشتم. به نوعی کار من و صدر مکمل هم بود، کار نخست وزارت کشور سیاسی و امنیتی است، بنابراین همه چیز را از نگاه امنیت و سیاست می‌بینند. تقریبا وجه غالب در کتاب هم امنیتی و سیاسی است، اما وجهی را که من بیان می‌کنم وجه فرهنگی – اجتماعی است که در زمان مهندس موسوی هم این نقش برجسته بود و فکر می‌کنم مثلا اگر به این مسائل هم بسط دهیم به فهم آن دوره هم کمک می‌کند.

او افزود: آن زمان به عنوان کارشناس امور اجتماعی در جلسات وزارت کشور شرکت می‌کردم. یادم است در زمان ناطق نوری که من به وزارت کشور آمدم، تب و تاب در میان بچه‌های معاونت سیاسی بود و بچه‌ها کلت می‌بستند و فضای خاصی داشت. اما من به معاونت اجتماعی رفتم و این باعث تعجب برخی بود چرا در آن فضا من آنجا را انتخاب کردم. در حالی که روحیه خودم چنین اقتضا می‌کرد و فکر می‌کردم مسائل اجتماعی بنیادی‌تر از مسائل سیاسی و امنیتی است. به نظرم خیلی به مسائل امنیتی بها دادیم و این یکی از نقاط ضعف ما در مسائل اجتماعی است که امروز به صورت‌های مختلف گریبان‌گیر ماست.  

وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی بیان کرد: در آن‌جا بخشی به عنوان مبارزه با مواد مخدر داشتیم که راه‌حل‌هایی برای آن مطرح بود که دیوار مرزی بکشیم یا نیروی پلیس را تقویت کنیم یا اعتبار ژاندارمری را بالا ببریم و… اما وجه دیگری که در وزارت کشور دنبال می‌کردیم همین مسئله اجتماعی و فرهنگی آن بود.

مسجدجامعی گفت: یادم است که برای بررسی مسائل از نزدیک به زاهدان رفتم و در آن‌جا گزارشی از مناطقی که مورد بازدید تهیه کردم. در آن‌جا به استاندار سیستان و  دادستان گفتم که چه قدر راحت در آن‌جا مواد توسط یک هندوانه‌فروش ردوبدل می‌شد. او به من گفت به شما مشکوکم که شما همدست آن‌ها هستید با این همه نیروی امنیتی که در شهر وجود دارد ولی چنین گزارش‌هایی تاکنون داده نشده است! این دیدار از سیستان مقدمه آشنایی من با مسئولان آنجا شد.

او ادامه داد: یک بار دیگر به سیستان رفتم و حاصل این سفر گزارش تلخی شد که در یک نشریه که در وزارت کشور به راه انداخته بودیم با نام گاهنامه فرهنگی و اجتماعی منتشر کردیم. هدف ما از چاپ نشریه این بود تا سطح سواد و گفت‌وگوی میان دستگاه‌های وزارت کشور ارتقا پیدا نکند، ما موفق نخواهیم بود. در این گاهنامه اخبار فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی را منتشر می‌کرد و تحلیل، گزارش و آموزش هم در آن وجود داشت. آن موقع فقط تلکس نخست‌وزیری بود که اخبار را در اختیار استانداران می‌گذاشت و بقیه واحدها اطلاعاتی نداشتند. ما به ذهن‌مان رسید که باید اطلاعات را عمومی کنیم و حتی‌الامکان اطلاعات محرمانه را کاهش دهیم. من سیاست را در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم دنبال کردم. به طوری که در زمان وزارت من بولتن‌های محرمانه به حداقل رسیده بود. چون به نظرم نامحرمی در عرصه فرهنگی و اجتماعی نداشتیم تا این قدر بولتن محرمانه داشته باشیم.

جزئیاتی از پشت‌پرده تصمیمات مهم کشور 

محمد قبادی در ادامه این رونمایی گفت: کتابی که امروز رونمایی می‌شود، حاصل اعتمادی است که محمد صدر به من داشت و فرصت مغتنمی که بزرگواران در مرکز مطالعات و دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری در اختیارم گذاشت. همه این‌ها در کنار زحمت و تلاشی که انتشارات سوره آنلاین کشید، کتاب را امروز به دست شما رساند. من هم به اندازه توان و تجربه‌ای که در این بیش از دو دهه فعالیت در حوزه تاریخ شفاهی و تاریخ معاصر داشتم، تلاش کردم آن‌چه در چنته دارم در این کتاب پیاده کنم و امیدوارم که کتاب اثری شایسته از آب درآمده باشد.

او افزود: این کتاب درواقع جلد دوم از کتاب خاطرات محمد صدر است که جلد اول آن تحت عنوان «انقلاب و دیپلماسی» سال ۱۳۹۳ چاپ و منتشر شد که در دو بخش کلی تنظیم شده بود که بخش اولش مربوط به پیشینه خانوادگی، تحصیلات و کنش‌های سیاسی و اجتماعی او که در آن مقطع دانشجوی داروسازی دانشگاه تهران بود و بخش دوم کتاب مربوط به مسئولیتش در نظام نوپای جمهوری اسلامی در وزارت امور خارجه در مقام معاون اروپا و آمریکای وزارتخانه بود.

این پژوهشگر تاریخ شفاهی بیان کرد: این کتاب روایتی است از آن‌چه در ذهن صدر مانده از دوره حضور و مسئولیتش در وزارت کشور است که در آن‌جا پست معاونت گرفت و امروز همان معاونت به چندین معاونت تبدیل شده است.

قبادی گفت: آن‌چه باعث شد  این کتاب شکل بگیرد، دستمایه مصاحبه‌هایی بود که دوستان ما در واحد تاریخ شفاهی دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه  در دهه ۷۰ و ۸۰ گرفته بودند و وقتی کار به من داده شد، ترجیح دادم که یک بار دیگر با صدر گفت‌وگو کنم  و خدا می‌داند که من چند ساعت چه در وزرات خارجه چه در منزلش مزاحمش شدم. چون آن‌چه در مقدمه کتاب به عنوان گزارش آوردم، حجمی از کار بود که به شکل رسمی مصاحبه شکل گرفت و این‌که به صورت غیررسمی چند ساعت با او سوال مطرح کردم، بماند. همچنین برای این‌که به پاسخ سوال‌ها برسم باید منابع مختلفی اعم از کتاب، نشریات و اسناد منتشرشده یا منتشرنشده را بررسی کنم.

او ادامه داد: معتقدم هر کتابی که منتشر می‌شود، فرصتی برای محقق و مولف آن در تاریخ است برای درس‌آموزی و من هم از این قاعده مستثنی نیستم. من در سال‌های مختلفی که با بزرگواران متعددی گفت‌وگو کردم و مصاحبه اطلاعات زیادی به دست آوردم، اما همچنان خودم را یک شاگرد می‌دانم که محتاج آموختن است.

قبادی افزود: این کتاب یک ویژگی و اهیمت خاص برایم داشت به دلیل جزئیاتی که در خاطرات بود که مرا با دوره‌ای آشنا کرد که اگرچه حضور داشتم اما از جزئیات آن دوره و تصمیم‌گیری‌های آن بی‌اطلاع بودم و وقتی مصاحبه کردم با جزئیات بیش‌تری از آن دوران  و پشت پرده تصمیم‌گیری‌ها و علل اجرا نشدن برخی امور را دریافتم.

خمیرمایه ما از گذشته همین بیان و گفتن‌هاست

علی شیروانی، رئیس انتشارات سوره آنلاین گفت: این کتاب را یک تیم خوب، منسجم و درجه یک گردآوری کردند. برای مصاحبه و پژوهش کتاب باید از محمد قبادی تشکر کرد، محققی صبور، آرام و کم‌هیاهوست. البته به نظرم کار تاریخ شفاهی انجام دادن نیاز به شکلی ازخودگذشتگی نسبت به یکسری از کارهایی است که در حوزه فرهنگ می‌توان انجام داد، چون نیاز به شکلی از صبوری و متانت دارد که بتوان چنین اثری را به عرصه نشر رساند.  

او افزود: بالاخره در حوزه تاریخ شفاهی کار طولانی است و محقق آن باید سال‌های زیادی صرف کند تا اثرش آماده نشر شود. قبادی کتاب دیگری هم با محمد صدر کار کرده و این کتاب «جنگ و دولت» هم در مصاحبه با او گردآوری شده است. باید از محمد صدر تشکر کنیم که وقت گذاشت و با محقق حوزه هنری همراهی کرد تا خاطرات ثبت و به نشر دربیاید. ابن‌سیرین می‌گوید سخن فراتر از آن است که کسی را به دروغ حاجت بود. 

مدیر انتشارات سوره آنلاین عنوان کرد: صدر در پاورقی صفحه ۴۵ کتاب حسرتی خورده است که به نظرم حسرت همه ماست، در لابه‌لای جمله‌ای می‌گوید افسوس می‌خورم که چرا این خاطرات را همان موقع جمع و یادداشت نکردم و تک‌جمله آخر که اگر یادش باشد، به نظرم کلید اصلی جمع شدن ما در این‌جاست که «فراموشی آفت هر خاطره‌ای است». بالاخره ما هم باید بدانیم که دچار فراموشی می‌شویم و باید در لحظه خاطرات را ثبت کنیم که بهتر است و اگر نتوانیم در فرصت کوتاهی بعد از مسئولیتی که به عهده داریم درصدد ثبت خاطرات بربیایم، لذا این تکریم همه عزیزانی است که باعث تولد این کتاب شد که امیدوارم خوب خوانده و دیده شود.

در گذشته زندانیان سیاسی حق تحصیل داشتند

محمدرضا ظفرقندی در مراسم رونمایی کتاب «جنگ و دولت» در خاطرات دکتر سید محمد صدر به کوشش محمد قبادی که دوشنبه ۲۶ آذر در حوزه هنری رونمایی شد، با اشاره به سابقه دوستی با راوی این اثر گفت: دوستی ما ۵۰ سال قدمت دارد. زمانی که من به دانشکده پزشکی رفتم سال ۵۵ بود و محمد صدر به همراه رضا سیامک‌نژاد تازه از زندان آزاده شده بود. نمونه این‌که در آن موقع به افراد سیاسی زندانی اجازه تحصیل می‌دادند.

او افزود: صدر از زمان فارغ‌التحصیلی که مسائل انقلاب رخ داد و مدتی در نخست‌وزیر و مدتی در وزارت کشور و بعد نخست‌وزیری حضور داشت. یادم است زمانی به دفتر شهید رجایی رفتیم آن موقع برق نبود و آقای رجایی گفت دفعه بعد قدری خرما بیاورید تا بخوریم و گرم شویم.

ظفرقندی اشاره کرد: قرار بود که محمد صدر به وزارت کشور برود که با دوستان مشورت کرد و بعد تصمیم گرفت به وزارت کشور برود. ما به دیدنش می‌رفتیم و گاه از محضر درس او بهره می‌گرفتیم. همسر دکتر صدر نقش مهمی در موفقیت او داشت و این را همه دوستان او می‌دانند. زمانی دکتر صدر در مدرسه بهبودی درس می‌داد. او بعدها وارد کارهای اجرایی شد و خیلی پاکدست بود.

تقریباً ۶ هزار صفحه خاطرات ثبت کردم

در بخشی دیگر از این مراسم سید محمد صدر گفت: خاطره گویی خیلی عادت مهمی برای روایت تاریخ است. چون خاطره می‌تواند سند مهمی برای تاریخ باشد که تاریخ‌دانان با بررسی خاطرات متفاوت با تکیه بر اسناد یک رویداد مهم را تبیین کنند.

او افزود: به نظرم خاطره‌هایی در ۴۵ سال بعد از انقلاب از این لحاظ خوب است که مسئولان می‌توانند از تجربیات آن استفاده کنند. اگر حوصله نداشتید همه کتاب را بخوانید شرایط پذیرفتن قطعنامه ۵۹۸ را مطالعه کنید که در چه شرایطی قرار داشتیم.

این دیپلمات اظهار کرد: کتابی که پیش روی شماست جلد دوم خاطره‌گویی است که با ابتکار دفتر ادبیات انقلاب اسلامی گردآوری و تدوین شد. آن موقع من اهل خاطره نوشتن نبودم اما گاهی از بعضی مسائل یادداشت‌ها و گزارش‌هایی تهیه می‌کردم که بعداً در زمان مصاحبه به آن گزارش‌ها مراجعه کردم که البته کافی نبود.

صدر گفت: در زمان حضور در وزارت خارجه شروع به نوشتن خاطراتم کردم. در این خاطرات سعی کردم که نحوه مذاکرات را هم شرح دهم تا اگر فرد جوانی در عرصه دیپلماسی خواست که از آنها بهره بگیرد برایش سودمند باشد.

او افزود: از سال ۸۰ به بعد من تقریباً خاطراتم را مرتب نوشتم که تقریباً ۶ هزار صفحه خاطرات ثبت کردم که بعید می‌دانم در زمان حیاتم منتشر شود. در بحث قطعنامه باید بگویم شرایط به شکلی بود که مردم از پایان جنگ خوشحال بودند. اگرچه در وزارتخانه اختلاف وجود داشت و زمانی که آقای محتشمی دو روز قبل از پذیرش قطعنامه به ما گفتند قرار است جنگ تمام شود یک نفر از شنیدن تصمیم مثل ابر بهار گریه می‌کرد.

محمد صدر بیان کرد: به نظرم اگر امام قطعنامه را نمی‌پذیرفت و رحلت می‌کرد، در ایران همه چیز به هم می‌ریخت.

او با اشاره به اینکه بعدها یک تحلیل درون گروهی از چریک‌های سازمان خلق به دستم رسید، گفت: سابقه نداشت یک رهبر هشت سال مدام شعار جنگ تا پیروزی سر بدهد و مردم هم دنبالش بروند و بعد یکدفعه بگوید صلح کنید و مردم هم پذیرفتند. بعد تحلیل کردند که یک رهبر چگونه می‌تواند یک جنگ را به صلح بکشاند. در این تحلیل امام خمینی (ره) منافع مردم را دنبال کرد و مردم این را پذیرفتند.

۲۵۹

دکمه بازگشت به بالا