بسیاری از افراد در مورد تغییر نذورات خود صحبت کردند. به عنوان مثال ، یک مهمانی تا یک سال چاشنی می پردازد ، سپس سبز می کند. اما برخی راضی نیستند ، برخی دیگر می گویند هرچه باید باشد باید همین طور باشد. اما اخیراً اوضاع تغییر کرده است. محرم این ماه برخلاف سایر محرم های گذشته است.
به گزارش مجله آنلاین ، خبرنگار روزنامه مریم طالشی ایران وی نوشت: “مادربزرگ من سالها سوگند به شیر بود.” چرا شیر برنج؟ داستان او درباره رویائی است که او داشت. در خواب او مردی بسیار روشن به طرف او آمد و کاسه ای از مواد سفید و شیر را به او تحویل داد. مادربزرگم بعداً اعتقاد داشت که این برنج شیر است. او در نزدیکی محرم آرزو داشت و قسم خورد که در آن سال برنج درست کند و قسم بخورد. او سالها همین نذورات را حفظ می کرد و تا یک سال فرزندان و نوه ها این فرصت را داشتند که به جای شیر برنج ، ماکارونی زرد بخورند. اما مادربزرگم ترش است ، انگار غیرممکن است و حتی جرات دارد درباره سوگند مادربزرگ و رویای مهم خود صحبت کند. اما بچه ها تسلیم نشدند. مادربزرگ آخر من می گوید باید از آقا بپرسم. آقا سلف مسجد محلی بود و مادربزرگم همیشه از او سؤال می كرد. به طور خلاصه ، آقا می گوید هیچ مشکلی ندارد ، به شرط آنکه از همان برنج استفاده کند … و مادربزرگش سال آن سال تکه های زرد را می پزد ، اما قلبش مشخص است. من نمی کنم او بعد از آن به همین روال ادامه داد ، اما هر سال نذر من از ابتدا شیر برنج بود و آنها این اجازه را نمی دادند.
بسیاری از افراد در مورد تغییر نذورات خود صحبت کردند. به عنوان مثال ، یک مهمانی تا یک سال پرداخت می کند و سپس سبزیجات سبز می دهد. اما برخی راضی نیستند ، برخی دیگر می گویند هرچه باید باشد ، باید همین طور باقی بماند. اما اخیراً اوضاع تغییر کرده است. محرم این ماه برخلاف سایر محرمهای گذشته است. Corona نمی خواهد کیف را باز کند و به این مکان های راحت برود. تنها کاری که می توانیم انجام دهیم این است که نکات بهداشتی را برای سلامتی خودمان و سلامتی دیگران دنبال کنیم. بدیهی ترین این است که ماسک بپوشید. چقدر من اینجا و اینجا و آنجا خواندم و شنیدم که باید ماسک بپوشید ، برادران!
در حالی که در خیابان قدم می زنم ، ناآگاهانه می بینم که چند نفر ماسک ندارند. خوشبختانه تعداد افرادی که ماسک ندارند در حال کاهش است. اکثر مردم نقاب دار هستند. البته دلیل این که برخی از افراد ماسک نمی کنند همیشه خسته کننده و نادان نیست. به عنوان مثال ، کدام کودک در سطل زباله می تواند خم شود و ماسک داشته باشد؟
در حقیقت ، بسیاری از افراد ممکن است نتوانند مرتباً 3000 ماسک بذر خریداری کنند. یک خانواده چهار نفره برای خرید ماسک باید روزانه بیش از 12،000 تومن را خرج کند. این تنها در صورتی صورت می گیرد که هر فرد روزانه یک ماسک مصرف کند.
در چنین شرایطی ، ارائه نقاب های نذر به جای نذرهای سنتی ممکن است امسال باعث شده این شغل بیشتر پاداش یابد.
آیا می توانید یک ماسک نذر بدهید؟ سوال من کمی کاربرد دارد. او به وضوح فکر می کند سکوت است. او پاسخ می دهد. “اکنون که مردم به دام افتاده اند ، همه ما باید کمک کنیم.”
وی یک بازرگان بازار است و هر ده سال یک بار در محرم غذاهای رأی آور را در خانه اش پخته و توزیع می کند. اما به نظر من ، امسال متفاوت از هر سال است. وی ادامه داد: “بخشی از این وعده در مناطق محروم و بخشی نیز به محل زندگی من توزیع شده است. امسال قصد داریم همه غذاها را در همان بسته بهداشتی حومه توزیع کنیم. مردم جمع می شوند و خطر می کنند من جلوی دادن غذا در جلوی خانه را گرفتم زیرا می توانم در معرض دیدم: “شما این ماسک را قسم دادید ، بنابراین برای من اتفاق افتاد که هر وعده غذایی را نقاب بزنم. بود.”
شاید از نذورات محرم سؤال شود که آیا آنها امسال آماده تغییر نذورات خود هستند و ماسک و ضد عفونی کننده اهدا می کنند. البته پرسیدن از کسی غیرممکن است اما می توان از خیابان ها به صورت تصادفی از رهگذران سؤال کرد.
آیا محرم قسم می خورید؟ “بله ، با خوشحالی.” آیا می توانم نذرها را تغییر دهم و در عوض نقاب را به فقرا بدهم؟
زن بلافاصله جواب خواهد داد. امسال ماسک خریدم و آماده توزیع کل مبلغی هستم که چند سال پیش برای خرید یک پیشنهاد رأی دهی هزینه کردم. “به هر حال ، وظیفه ما این است که شهروندان در مورد انسانهای هم فکر کنند و از این طریق به خودمان کمک کنند.”
آیا نام سوگند نقاب خورده را شنیده اید؟ “او هرگز در مورد آن نشنیده ام.” “می توانید بیشتر توضیح دهید؟” سوگند ماسک به او توضیح می دهد. توجه او جلب می شود. “این یک ایده خوب است. من هنوز نذر نکرده ام ، اما امسال حتماً آن را انجام خواهم داد و یک ماسک نذر خواهم داد.” به نظر من ، این تنها جنبه معنوی مسئله نیست این همچنین در مورد فرهنگ سازی است. “
اعظم حاج یوسفی مدت هاست که در کار خوب فرزندان شاغل فعالیت می کند. وی پیش از این به عنوان یک رای دهنده فرهنگی فعالیت داشته است. با گذشت سالها ، در ایام عزاداری با جمعی از کودکان ، این كتاب به مردم نذر كرده است كه او نه تنها غذای بدن به دیگران می دهد ، بلكه غذای روح را به دیگران می دهد. من اعتقاد دارم که بهتر است به دیگران بدهید. با توجه به شرایط ویژه بیماری همه گیر کرونا ، وی یکی از افرادی است که قصد دارد امسال قرص های رأی دهی را از جاهای مختلف جمع کند و آنها را در مناطق محروم توزیع کند.
وی ادامه داد: امسال از کسانی که در طول ماه محرم تعهد می گیرند درخواست می کنیم در صورت تمایل ، به جای پرداخت تعهد ، مدرسه ای را در منطقه فقیرناه احداث کنند و ما هزینه ساخت خود را انجام می دهیم. علاوه بر این ، ما یک نذر ماسک بسیار مهم داریم ، می گوییم که همه باید ماسک بخرند و تا آنجا که ممکن است در این شغل خشنود شرکت کنند. محیط زندگی در مناطق فقیر به گونه ای نیست که افراد بتوانند موارد بهداشتی را بدست آورند و وقتی مردم به آنها نزدیک می شوند و آنها را از نزدیک می بینند ، فقط متوجه عمق فاجعه می شوند. دستها همیشه شسته و ضد عفونی می شوند ، به علاوه کودکانی که دست و صورت آنها حتی به دلیل نداشتن بهداشت حداکثر ، روزها حتی با آب خالی شسته نمی شوند. این یک حق اساسی کودک است ، ما باید به فرزندان خود بیاموزیم که به دیگران کمک کنند و پرورش فرزندان خوب بخشی از فعالیت ما است. اگر به اندازه کافی خوش شانس باشید که در یک خانواده ثروتمند به دنیا آمده اید ، باید بدانید که آنها همچنین دوستانی دارند که به اندازه آنها خوش شانس نیستند. حالا که همه ما با coronavirus سروکار داریم ، همه ما هستیم ما باید در کنار هم باشیم: “من می دانم که چه کسی از این پروژه استقبال می کند. امیدوارم محرم امسال مکانی قدرتمندتر از گذشته باشد.”
اگر مادربزرگ من این روزها زنده بود ، شاید او را ترغیب می کرد که دوباره نذر خود را تغییر دهد. به من گفت به جای امسال ماسک بخرم. شاید به من گفت از یک آقا بپرسم و قلبش دوباره نرم شود. اما نه ، او پذیرفته است زیرا دعای او برای همه همیشه “نعمت خدا” بوده است.
انتهای پیام