سایت رسانه نگاران در یادداشتی به قلم محمد فیروزی نوشت:صحبت از بعضی موضوعات بدون روشن کردن مواضع اصلی گوینده کلام سخت است. به عنوان مثال صحبت از برادران عزیز افغانستانی که مسائل و مشکلاتشان قلب انسان را مملو از آه و فغان میکند. این مقاله هم برای ترویج نگاههای نژاد پرستانه و افغان ستیز نوشته نمیشود!
در این نوشتار قصد دارم به موضوع راه اندازی بخش خبری اتباع در مجله آنلاین بپردازم و از استنباطم بگویم برای اینکه چرا این تصمیم مدیران صداوسیما را نادرست میدانم.
اما در باب چرایی این تصمیم نادرست مدیران سازمان صداوسیما که آن را رسانه ملی میدانند، این موضوع قابل انکار نیست که کشور ایران از گروهها، اقوام و جوامع ریز و درشتی تشکیل شده که صدایشان در این رسانه طنین انداز نیست.
امروز به دلیل پیچیدهتر شدن جوامع، تشکیل گروههای صنفی، همسالان، مدنی و… کار رسانه از حساسیت ویژهای برخوردار است اما در صداوسیما با حدود ۳۰ شبکه استانی تلویزیونی عمدتا کم بیننده این احساس وجود دارد که همه در این سازمان رسانهای تریبون دارند!
در حالیکه تا وقتی صداوسیما با بودجههای کلان و درآمدهای هنگفت تبلیغاتی ارتزاق میکند بدون پاسخگویی به نیازهای جامعه ایرانی، رفتن سراغ مردمان کشور دیگر کار صحیحی نیست.
ممکن است برخی بگویند افغانها مهمان ما هستند و چه اشکالی دارد به نیازشان پاسخ بدهیم، پاسخ مثبت است اما بازهم باید مسائل از رسانه ملی مردم ایران از منظر منافع ملی کشور و مردم ما باشد با نگاهی نوع دوستانه آن هم با اولویت بندی؛ فعلا بسیاری گروهها در ایران جایشان در این رسانه خالیست!
مدیران این سازمان لازم است قبل هر تصمیمی به این بیندیشند که بودجههای کشور از ۲ محل درآمدهای مالیاتی و فروش کالاهایی همچون نفت و پتروشیمی تامین میشود که اولی را مستقیم مردم میپردازند و دومی سرمایه ملی ایرانیان است و عوایدش باید پیش از هرچیز در خدمت منافع مردم و کشور باشد.
در مورد درآمدهای تبلیغاتی سازمان هم که پُر واضح است برندهای صاحب تبلیغات در نهایت پول آن را از جیب مصرف کنندگان یعنی مردم این کشور برداشت میکنند.
اما از ابعاد دیگر نیز این ماجرا کماکان قابل نقد است، در حال حاضر سه گرایش عمده درباره اتباع افغان در فضای عمومی کلیت جامعه ایران مطرح است. گرایش اول همان نگاههای نژاد پرستانه و تفرقه افکنانه است که بدون شک راه اندازی بخش اتباع در مجله آنلاین را فرصتی برای موج سواری خود میبیند.
گرایش دوم نگاه همدلانه با اتباع افغان، به ویژه کارگران و خانوادههای آنها دارد اما از حضور بی رویه مهاجران نگران است و خواستار ساماندهی مهاجران قانونی و خروج افغانهای غیر مجاز است. این قشر نیز با شنیدن راه اندازی بخش خبری اتباع دلسرد میشود چرا که چنین حرکتهایی را در راستی بهرهبرداریهای خاص ارزیابی میکند نه ساماندهی اتباع و خروج مهاجران غیر قانونی!
دسته سوم طیفهای مذهبی هستند که در راستای ساخت یک امت اسلامی بزرگ در منطقه از هر حرکتی مانند راه اندازی بخش خبری اتباع استقبال میکند. این قشر از جامعه اغلب موضوعات را در ابعاد بین المللی با نگاه دشمنی آمریکا، اسرائیل و استکبارستیزی تجزیه و تحلیل میکند و به عنوان مثال در موضوع افغانها عزاداری مشترک گروههای شیعی افغانستانی و ایرانی در اربعین را نمونهای از وحدت دو ملت میبیند اما درک این موضوع که گروهی از جوانان افغانی وقتی در کشور بیکار باشند میتواند زمینه ساز بروز بعضی تخلفات از سوی آنها شود، به ویژه افرادی که پایه اعتقادی و دینی قویای ندارند، در نگاهشان جایی ندارد.
این گروه آخر گاهی ناخواسته با نوع تحلیلهایشان مقابل اکثریتی در جامعه قرار میگیرند که مواجههشان با مسائل پیش از هرچیز داخلی و مبتنی بر موضوعات اجتماعی و اقتصادی است نه سیاسی و بین المللی.
به واقع دو گروه اول و سوم فوق همچون دو لبه قیچی عمل میکنند به ویژه در مورد مساله ورود گسترده افغانها به کشور که جنبه حاد پیدا کرده و در صورت تدبیر نشدن تبعات احتمالی ناگزیری در آینده خواهد داشت، برای همین یکبار دیگر در این متن تاکید میکنم که الان وقت راه اندازی بخش خبری اتباع در مجله آنلاین نبود.