چرا مدیران باید داستان پلیسی بخوانند

اول از همه، در دنیای جنایی و پلیسی، قهرمانان داستان همیشه با شواهد و دلایل متناقض روبه‌رو می‌شوند، درست مثل مدیران که گاهی با داده‌ها و گزارش‌های گمراه‌کننده در تصمیم‌گیری‌های استراتژیک دست و پنجه نرم می‌کنند. خواندن رمان‌های جنایی می‌تواند به شما کمک کند تا توانایی حل معماهای پیچیده را پرورش دهید. این که چطور می‌توانید در یک بحران، جزییات پراکنده را کنار هم قرار دهید و یک راه‌حل منطقی پیدا کنید، دقیقاً همان چیزی است که در رمان‌های جنایی به شما آموزش داده می‌شود. البته، فرقش این است که در دنیای واقعی، قاتلی در کار نیست، ولی بحران‌های مالی و روابطی می‌توانند همان حس اضطراب و استرس را به شما منتقل کنند. پس اگر توانسته‌اید یک قاتل را دستگیر کنید، احتمالاً می‌توانید یک بحران مالی را هم مدیریت کنید!

در دنیای جنایی، همیشه باید تصمیمات سریع و قاطع بگیرید، درست مثل زمانی که مدیران در شرایط استرس‌زا باید انتخاب‌هایی سخت انجام دهند. قهرمانان رمان‌های جنایی معمولاً در موقعیت‌های بحرانی قرار می‌گیرند. وقتی زمان کم است و اگر اشتباه کنند، ممکن است همه چیز از دست برود. این دقیقا همان شرایطی است که مدیران هم در آن قرار دارند. وقتی شما در حال خواندن داستان یک کارآگاه هستید که در حال مبارزه با زمان است تا جلوی یک فاجعه را بگیرد، به نوعی دارید به مهارت‌های خودتان در تصمیم‌گیری تحت فشار فکر می‌کنید. چه بسا وقتی با بحران‌ها روبه‌رو می‌شوید، به یاد بیاورید که کارآگاه‌ها هم گاهی به شجاعت نیاز دارند!

شاید مهم‌ترین درسی که می‌توان از رمان‌های جنایی گرفت، مهارت پیش‌بینی و درک رفتار انسان‌ها باشد. قاتل‌ها همیشه شخصیت‌هایی با انگیزه‌های پنهانی دارند، که در داستان از چنگال حقیقت فرار می‌کنند. اگر می‌خواهید معمای جنایت را حل کنید، باید بتوانید رفتار افراد را تحلیل کنید. این مهارت پیش‌بینی به طور شگفت‌آوری در دنیای مدیریت هم کاربرد دارد. یک مدیر باید بتواند تشخیص دهد که آیا کسی در سازمان در حال برنامه‌ریزی برای یک دسیسه است یا فقط از شدت خوشحالی دارد به شما چای تعارف می‌کند. چون به هر حال، اگر یک نفر بخواهد چیزی از شما پنهان کند، هیچ چیزی بهتر از یک رمان جنایی نمی‌تواند شما را برای این کار آماده کند!

رمان‌های جنایی و پلیسی همچنین به مدیران این فرصت را می‌دهند که قدرت خلاقیت خود را تقویت کنند. در این داستان‌ها، حل معماها به معنای تفکر خارج از چارچوب است. در دنیای واقعی هم، مدیران گاهی باید به روش‌هایی نوآورانه برای حل مشکلات نگاه کنند. وقتی هر راه‌حل معمولی به بن‌بست می‌رسد، باید زاویه‌ای تازه برای حل معما پیدا کنید. شاید همانطور که یک کارآگاه از سرنخ‌های فرعی و غیرمستقیم برای حل جنایت استفاده می‌کند، شما هم بتوانید از راه‌حل‌های غیرمتعارف برای حل مشکلات سازمانی بهره ببرید.

و از همه مهم‌تر، در داستان‌های جنایی، قهرمانان داستان رهبری و اقتدار دارند. آنها بدون هیچ ترسی به دنبال حقیقت می‌روند، حتی اگر همه شواهد و دلایل علیه‌شان باشد. این حس رهبری و اعتماد به نفس، یکی از ویژگی‌هایی است که یک مدیر باید در هر شرایطی داشته باشد. چه در شرایط بحرانی، چه در لحظات تصمیم‌گیری حساس، یک مدیر باید بتواند تیمش را هدایت کند و مطمئن شود که همه به راه درست می‌روند. پس اگر توانسته‌اید یک کارآگاه را در یک داستان جنایی هدایت کنید، احتمالاً می‌توانید یک تیم را هم در دنیای واقعی مدیریت کنید!

در نهایت، رمان‌های جنایی و پلیسی، شاید در نگاه اول به‌عنوان یک سرگرمی ساده به نظر برسند، اما در واقع می‌توانند ابزاری فوق‌العاده برای بهبود مهارت‌های مدیریتی باشند. از تقویت قدرت پیش‌بینی و تحلیل تا تقویت خلاقیت و نوآوری، همه این مهارت‌ها می‌توانند در رمان‌های جنایی پیدا شوند. پس دفعه بعد که مشغول حل معمای یک قتل در داستانی پیچیده بودید، به یاد داشته باشید که شاید در حال تمرین برای مواجهه با مشکلات پیچیده سازمان خود هستید. پس بگذارید رمان‌های جنایی و پلیسی را به عنوان یک ابزار مدیریتی جدی در نظر بگیرید، چرا که در پایان، هر جنایتی یک معمای مدیریتی است.

۲۳۳۲۳۳

دکمه بازگشت به بالا