در میان ژانرهای سریالهای تلویزیونی، ژانر پلیسی همواره با استقبال بیشتری در میان مخاطبان مواجه میشود. در ژانر پلیسی شاهد دو طیف خیر و شر به مانند سایر آثار دیگر هستیم، با این تفاوت که در این ژانر یک خط داستانی معمایی و بعضا جنایی را مشاهده میکنیم که روال داستان را پیش میبرند. بر مبنای این ژانر نیز آثاری تولید شدهاند که توانستند ارتباط موفقی با مخاطب برقرار نمایند. این گونه از سریال سازی دارای ویژگیهایی است که مخاطب را میتواند نسبت به ادامه روند داستان پیگیر و مشتاق سازد. ویژگیهای این ژانر، چون معمایی، جنایی و هیجان انگیز بودن سبب شده است تا مخاطبان علاقمند خود را پیدا کند.
علاوه بر این موارد ویژگی مهم و قابل توجه، وجود شخصیتهای پلیس در این گونه داستانها است. کاراکتر اصلی پلیس در داستان یا کارآگاه قصه نقش محوری را در روایت و خط داستانی پیش میبرد و مخاطب همگام با او مسیر پرتلاطم کشف و حل معما را طی میکند؛ بنابراین شخصیت پردازی پلیس در ژانر پلیسی جز اصلیترین موارد در این گونه سریالها است.
در سریالهای تلویزیونی با مضمون این ژانر، شخصیتهای متنوعی از پلیس ارائه شده است که برای مخاطبان هم مورد پسند بوده است. به نوعی شخصیت پلیس در برخی از سریالهای تلویزیونی با در نظر گرفتن زیباییشناسی در اثر، به واقعیت قرابت بیشتری دارد. فضا سازی اثر مطابق با مقر پلیس، استفاده از لباسهای مخصوص پلیس و نشان دادن رفتارهای واقعی این کاراکتر در موقعیتهای مختلف، سبب شده تا سریالهای تلویزیونی با ژانر پلیسی علاوه بر در نظر گرفتن هیجان داستان، به گونهای واقعی پلیس را روایت کنند.
برخی از این گونه آثار موفق در تلویزیون میتوان به سریال «کلانتر» اشاره نمود. این مجموعه تلویزیونی با ژانر پلیسی، در سه فصل توانست بینندگان را به خود جذب کند و در عین حال در اپیزودهای خود با قرار دادن داستانهای مختلف، شخصیت پلیس داستان در محوریت قرار دارد. ایرج نوذری در این سریال با ایفای نقش سرگرد امیری توانست نمونه قابل توجهی از شخصیت یک پلیس در مواجهه با پروندههای مختلف را نشان دهد.
مجموعه تلویزیونی «پلیس جوان» نیز از نمونههای دیگر در ژانر پلیسی است. این سریال که یک روایت دراماتیک از قتل پدر یک پلیس را به نمایش میگذارد، از جمله آثاری است که در این ژانر با بازی شهاب حسینی در قامت یک پلیس ماندگار شده است.
میتوان از «ساختمان ۸۵» به عنوان یکی از مجموعههای تلویزیونی پلیسی با داستان و کاراکترهایی هیجانانگیز نام برد. این داستان که به روایت حل پرونده قتل در یک ساختمان میپردازد، در نشان دادن شخصیتهای پلیس داستان و ایفای نقش محمود پاک نیت در نقش کاراگاه پرونده به گونهای واقعی و جذب کننده عمل کرده است. فخیم زاده کارگردان این اثر که خالق آثاری در ژانر پلیسی است، توانسته شخصیتپردازی از کاراکترهای پلیس را در سریالهای مختلف خود همچون خواب و بیدار نیز برای مخاطب واقعی و قابل لمس نشان دهد.
«هوش سیاه» سریالی با ژانر پلیسی و داستانی متفاوت از جمله آثار دیگر تلویزیون است که توانسته مواجهه شخصیت پلیس با شخصیت منفی داستان را به گونهای جذاب رقم بزند. این سریال با موضوع جرائم رایانهای علاوه بر داستان متفاوت خود، ویژگی ممتاز آن در نوع شخصیتپردازی کاراکترها است. نه پلیس داستان آنقدر کلیشهای است که سریع مجرم را دستگیر کند و نه شخصیت منفی آن قدر ساده است که در دام پلیس بیوفتد. در حقیقت یک تصویر واقعی از پلیس، فضای کار آن و نوع مواجههاش با مجرم را به خوبی و به دور از کلیشه نشان میدهد.
در تمام داستانهایی که با ژانر پلیس به نمایش در تلویزیون در میآیند، مولفه واقعی بودن شخصیت پلیس و فضای اطراف آن به شکلی بوده است که مخاطب توانسته با آن ارتباط برقرار کند. اینکه پلیس به گونهای باشد که برای مخاطب قابلیت لمس و قرابت داشته باشد، از ویژگیهای مهم یک اثر پلیسی به شمار میآید. با وجود آن که برخی از این آثار نیز دچار کلیشه شدهاند، اما توانستهاند شخصیت پلیس ایران و مواجهه او با پرونده، مجرم، قربانی و … را به شکلی واقعی نشان دهند. این پلیس شخصیت سرد ندارد و با عقلانیت با قربانی و مجرم برخورد میکند. حتی در برخی از داستانهای پلیسی تلویزیون، شخصیت پلیس به طور کامل نمیتواند مجرم را دستگیر کند و این نیز مولفهای دیگر از شخصیت واقعی پلیس را نشان میدهد. پلیسی که ابر قهرمان کامل نیست، اما تلاشگر است و به نوعی تصوری از پلیس حقیقی ایران را به نمایش میگذارد.
این روزها بازار ژانر پلیسی در نمایش خانگی نیز داغ است و آثار متعددی در این ژانر به پخش میرسد. همانطور که در هر سریال پلیسی شخصیت پلیس داستان و نسبت واقعی بودن آن مطرح است، در این گونه سریالها با پلیسی مواجه هستیم که نسبت چندانی با واقعیت ندارد. یک کلیشه دائمی در این گونه سریالها کاراکتر خشن و سرد پلیس است که آن را در مواجهه با قربانی میتوان دید. همچنین فضاسازی این آثار در مقایسه با واقعیت به اندازهای دور است که ممکن است برای مخاطب قابل باور نباشد. آفیس یا دفتر کار پلیس در این سریالها به مانند سریالهای پلیسی هالیوودی میماند و شاید شما شخصیت پلیس را با لباس رسمی پلیس ایران نبینید. حتی زیردستان شخصیت اصلی پلیس داستان او را به جای عناوین رسمی پلیس، رئیس صدا میزنند که جای تعجب برای یک سریال ایرانی با ژانر پلیسی دارد. حتی پلیس این داستانها مجرم را سرزنش میکند که این مسئله به دور از شخصیت حقیقی و حرفهای یک پلیس است.
شاید اینگونه آثار در نمایش خانگی از جذابیت بصری و قصه بهره گرفته باشند لکن در نشان دادن شخصیت محوری پلیس کمی غلو کردهاند؛ تا جایی که مخاطب شاید در زندگی حقیقی نتواند آن تصویرسازی را در مقایسه با شخصیت پلیس واقعی درک کند. این تقلید و شخصیتپردازی آنها از پلیس، کاراکتری خیالی میسازد که نسبتی با پلیس ایران و نوع مواجهه آن با پروندههای جنایی ندارد و بیشتر از واقعیت نوعی تقلید را به ذهن میرساند.
احمد معظمی کارگردان سریال پلیسی هشتپا در ارتباط با این مسئله گفت: در مورد سریالهای پلیسی نمایش خانگی، یک نقدی که دیدم سریال بازنده را با هشتپا مقایسه کرده بود. من بحثم سر همین است ما معماری ایرانی را از دست دادیم. در فیلمسازی هم دچار این معضل شدهایم. در یک مصاحبهای گفتم و البته بد منتشر کرده بودند که مثلا سون فینچر را عین آن میتوانم بسازم. نه ما اگر قرار باشد سون فینچر را بسازیم ابزار خودش را میخواهد. میشود با ابزارهایی که داریم بسازیم، اما مال ما نیست. باید در فرهنگ ما باشد. اگر سعید چنگیزیان پلیس است اسلحه را نباید کج بگیرد. این اشتباه است. مگه تو آمریکایی هستی که اینطور میگیری. اسلحهات را ایرانی بگیر. ساختن یک کار با فرهنگ ایرانی مهم و لازمه کار است.