بند تنصیف اموال در عقدنامه

وکیل

بند تنصیف اموال در عقدنامه

بند تنصیف اموال در عقدنامه، شرطی حمایتی است که در صورت امضای زوج، او را مکلف می سازد تا در شرایط خاص طلاق (که معمولاً طلاق از سوی مرد و بدون سوءرفتار زوجه باشد)، تا نصف دارایی موجود خود را که در دوران زندگی مشترک کسب شده است، به زوجه منتقل کند. این شرط، از مهم ترین حقوق مالی زوجه است که در عقدنامه نکاح به صورت چاپی درج شده و اعتبار آن منوط به توافق و امضای طرفین است.

آگاهی از مفاد دقیق و آثار حقوقی بند تنصیف اموال در عقدنامه، هم برای زوجین در آستانه ازدواج و هم برای کسانی که درگیر اختلافات خانوادگی هستند، از اهمیت بالایی برخوردار است. این شرط، با هدف حمایت از نهاد خانواده و جایگاه اقتصادی زوجه، در عقدنامه ها گنجانده شده اما اجرای آن به شرایط و ضوابط حقوقی پیچیده ای وابسته است که عدم اطلاع از آن ها می تواند منجر به تضییع حقوق یا بروز انتظارات نادرست شود. در ادامه این مقاله، به بررسی جامع ابعاد قانونی، شروط لازم برای اجرا، موارد استثنا و نکات کاربردی پیرامون این بند حقوقی خواهیم پرداخت تا راهنمایی معتبر و قابل اتکا برای مخاطبان محترم باشد.

مبانی قانونی و ماهیت شرط تنصیف دارایی

شرط تنصیف دارایی، که گاه با عنوان «شرط نصف دارایی در طلاق» نیز شناخته می شود، از جمله شروط ضمن عقد نکاح است که در صورت تحقق شرایط قانونی و توافق زوجین، آثار حقوقی خاصی را به دنبال دارد. درک صحیح مبانی قانونی و ماهیت این شرط، برای شناخت حقوق و تکالیف طرفین ضروری است.

شرط تنصیف اموال در قانون مدنی: قانون یا توافق؟

بر خلاف مهریه که به موجب قانون مدنی و به صرف وقوع عقد نکاح بر عهده زوج قرار می گیرد، شرط تنصیف دارایی یک تکلیف قانونی عام و مطلق نیست. به عبارت دیگر، در قانون مدنی ایران، ماده ای که به طور مستقل و عمومی زوج را مکلف به پرداخت نصف دارایی به زوجه در زمان طلاق کند، وجود ندارد. این شرط، ریشه در توافق و اراده طرفین دارد و اعتبار آن به استناد ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی است که تصریح می کند: «طرفین عقد ازدواج می توانند هر شرطی که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر بنمایند.»

با همین پشتوانه قانونی، سازمان ثبت اسناد و املاک کشور، متنی را به صورت چاپی در صفحه هشتم سند ازدواج (قباله نکاحیه) تحت عنوان «شرط ضمن عقد راجع به دارایی» پیش بینی کرده است. متن دقیق این شرط معمولاً به شرح زیر است:

«ضمن عقد نکاح زوج شرط نمود هرگاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و طبق تشخیص دادگاه تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتاری وی نبوده، زوج موظف است تا نصف دارایی موجود خود را که در ایام زناشویی با او بدست آورده یا معادل آن را طبق نظر دادگاه بلاعوض به زوجه منتقل نماید.»

اهمیت این بخش چاپی آن است که زوج با امضای آن، به صورت ارادی و توافقی، تعهدی حقوقی را بر عهده می گیرد. بدون امضای زوج ذیل این شرط، حتی اگر در عقدنامه درج شده باشد، از نظر حقوقی الزام آور نخواهد بود. این امر نشان می دهد که ماهیت این بند، نه یک حکم قانونی اجباری، بلکه یک شرط قراردادی است که با اراده آزاد طرفین شکل می گیرد.

تفاوت کلیدی اموال و دارایی از منظر حقوقی

در متن چاپی شرط تنصیف، از واژه «دارایی» استفاده شده است و نه «اموال». این انتخاب واژه از منظر حقوقی حائز اهمیت است. در علم حقوق، اموال معمولاً به مجموعه اشیا و حقوقی اطلاق می شود که شخص مالک آن هاست، در حالی که دارایی مفهومی گسترده تر است که علاوه بر اموال، شامل دیون و بدهی های شخص نیز می شود. به بیان دیگر، دارایی یک فرد، مازاد اموال او بر بدهی هایش است.

این تمایز به این معناست که در زمان محاسبه میزان دارایی زوج برای اجرای شرط تنصیف، دادگاه باید نه تنها اموال موجود وی را در نظر بگیرد، بلکه باید بدهی ها و دیون او را نیز از کل اموال کسر کند تا ارزش خالص دارایی مشخص شود. این امر نقش مهمی در تعیین میزان سهم الزوجه ایفا می کند و زوج می تواند با ارائه مستندات مربوط به بدهی های خود، نسبت به کاهش سهم قابل تنصیف اقدام نماید. البته وظیفه اثبات این بدهی ها بر عهده زوج است.

شروط اساسی و الزامی برای اجرای بند تنصیف اموال

اجرای شرط تنصیف دارایی، که به عنوان یکی از مهم ترین شروط ضمن عقد نکاح برای حمایت از زوجه شناخته می شود، منوط به تحقق همزمان چند شرط اساسی و الزامی است. عدم وجود هر یک از این شروط، می تواند به کلی مانع از اجرای این حق شود. درک دقیق این شرایط برای هر دو طرف عقد، به ویژه برای زوجه جهت مطالبه و برای زوج جهت دفاع، حیاتی است.

۱. امضای بی قید و شرط زوج (مرد) در عقدنامه

اساسی ترین و اولین گام برای اعتبار شرط تنصیف اموال، امضای صریح و بی قید و شرط زوج ذیل این بند در عقدنامه است. همانطور که پیشتر ذکر شد، این شرط یک تکلیف قانونی عام نیست و بدون توافق و امضای مرد، هیچ اثر حقوقی نخواهد داشت. در عمل، در محاکم دادگستری، ادعاهایی مبنی بر «نفهمیدن مفاد شرط» یا «امضای اجباری» پس از وقوع عقد و امضا، معمولاً پذیرفته نمی شود. فرض بر این است که افراد بالغ و عاقل، قبل از امضای هر سندی، به ویژه سند مهمی مانند عقدنامه، از مفاد آن آگاه هستند.

نکته مهم دیگر، عدم تاثیر امضای پدر و مادر زوج به جای خود اوست. این تعهد، یک تعهد شخصی است و فقط با امضای مستقیم خود زوج قابلیت اجرا پیدا می کند. بنابراین، زوجین در آستانه ازدواج باید با دقت فراوان، صفحه هشتم عقدنامه را مطالعه کرده و از صحت امضا یا عدم امضای این شرط توسط زوج اطمینان حاصل کنند.

۲. درخواست طلاق باید از سوی زوج (مرد) باشد

یکی دیگر از شروط محوری و حیاتی برای اعمال بند تنصیف، آن است که دادخواست طلاق باید منحصراً از سوی زوج (مرد) مطرح شده باشد. این شرط، قلمرو اجرای تنصیف دارایی را به شدت محدود می کند و موارد زیر را شامل نمی شود:

  • طلاق توافقی: در طلاق توافقی، از آنجا که هر دو طرف به صورت ارادی و با توافق یکدیگر خواهان جدایی هستند، شرط تنصیف دارایی قابل اجرا نیست. در این نوع طلاق، معمولاً زوجین در مورد تمامی حقوق مالی (از جمله مهریه، نفقه، اجرت المثل و سهم الزوجه) به توافق می رسند.
  • طلاق به درخواست زوجه: حتی اگر زوجه دارای حق طلاق (وکالت در طلاق) باشد و با استناد به آن، اقدام به طرح دعوای طلاق کند، شرط تنصیف اموال قابل اعمال نخواهد بود. این شرط صراحتاً در صورتی که طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد را ذکر می کند.

استثنائات مهم: موارد عدم اجرای شرط در طلاق از سوی زوج

حتی اگر طلاق از طرف زوج مطرح شده باشد، ممکن است شرط تنصیف اموال اجرا نشود. این استثنائات زمانی رخ می دهند که دادگاه احراز کند تقاضای طلاق زوج، ناشی از سوءرفتار، سوءمعاشرت یا عدم ایفای وظایف همسری از سوی زوجه بوده است. مثال هایی از این موارد عبارتند از:

  • عدم تمکین زوجه: اگر زوجه بدون دلیل موجه از تمکین عام و خاص خودداری کرده و حکم قطعی عدم تمکین علیه او صادر شده باشد.
  • اثبات خیانت زوجه: در صورتی که زوج بتواند خیانت یا روابط نامشروع زوجه را در دادگاه ثابت کند.
  • سوءاخلاق و رفتار زوجه: هرگونه رفتار ناپسند، غیرمتعارف و مغایر با شئون زناشویی که زندگی مشترک را غیرقابل تحمل کرده باشد، به شرط اثبات از سوی زوج.

در این موارد، بار اثبات تخلف زوجه از وظایف همسری بر عهده زوج است. زوج باید با ارائه مستندات و شواهد کافی، ادعای خود را در دادگاه ثابت کند. در غیر این صورت، شرط تنصیف دارایی حتی در طلاق به درخواست زوج، کماکان قابل اعمال خواهد بود.

۳. اموال باید در دوران زندگی مشترک و پس از عقد نکاح کسب شده باشند

شرط تنصیف اموال، تنها شامل دارایی هایی می شود که زوج از تاریخ وقوع عقد نکاح به بعد و در طول زندگی مشترک با زوجه، کسب کرده باشد. به بیان دیگر، اموالی که زوج قبل از ازدواج مالک آن ها بوده است، از شمول این شرط خارج هستند. ملاک اصلی در اینجا، تاریخ عقد نکاح است.

نحوه اثبات این امر بر عهده زوج است. اگر زوج ادعا کند که مالی متعلق به قبل از عقد بوده است، باید مدارک و مستنداتی (مانند سند مالکیت با تاریخ قبل از عقد، فاکتور خرید یا شهادت شهود) را به دادگاه ارائه دهد. این قاعده حتی در مورد اموالی که تغییر شکل داده اند نیز صدق می کند. برای مثال، اگر زوج قبل از عقد، خودرویی را داشته و پس از عقد آن را فروخته و با پول حاصل از آن، ملکی را خریداری کرده باشد، باید ثابت کند که منبع مالی ملک جدید، همان خودروی قدیمی بوده و نه درآمدی که پس از ازدواج کسب کرده است. در این شرایط، دادگاه باید بررسی کند که آیا «افزایشی» در دارایی زوج پس از عقد رخ داده است یا خیر.

علاوه بر این، شرط تنصیف فقط شامل اموالی می شود که در زمان دادخواست طلاق «موجود» باشند. اگر زوج قبل از طرح دعوای طلاق، اموال خود را به طور قانونی منتقل کرده باشد، آن اموال از شمول شرط تنصیف خارج می شوند (البته با ملاحظاتی که در بخش فرار از دین بررسی خواهد شد).

۴. اختیار دادگاه در تعیین تا نصف دارایی

یکی از نکات بسیار مهم در تفسیر بند تنصیف اموال، عبارت «تا نصف دارایی موجود» است. این عبارت به این معنا نیست که دادگاه لزوماً و بدون قید و شرط، ۵۰ درصد از دارایی زوج را به زوجه منتقل کند. بلکه به قاضی اختیار می دهد که بر اساس اوضاع و احوال خاص هر پرونده، میزان مشخصی از دارایی (از یک درصد تا پنجاه درصد) را به زوجه اختصاص دهد.

عوامل متعددی می توانند بر تصمیم قاضی در تعیین این میزان مؤثر باشند، از جمله:

  • مدت زمان زندگی مشترک: هر چه مدت زمان زندگی مشترک طولانی تر باشد، احتمال تعلق سهم بیشتری به زوجه وجود دارد.
  • میزان مشارکت زوجه در زندگی و کسب اموال: اگر زوجه با تلاش های مستقیم یا غیرمستقیم خود (مانند مدیریت مالی منزل، کمک به رشد شغلی زوج یا حتی مشارکت مالی) در کسب یا حفظ اموال نقش داشته باشد، این امر می تواند در تصمیم قاضی مؤثر باشد.
  • وضعیت مالی و اقتصادی زوج و زوجه: دادگاه ممکن است وضعیت مالی هر دو طرف، توانایی کسب درآمد آن ها و نیازهای هر یک را در نظر بگیرد.
  • اوضاع و احوال خاص پرونده: هر پرونده دارای شرایط منحصر به فردی است که قاضی با در نظر گرفتن تمامی جوانب، تصمیم نهایی را اتخاذ می کند.

بنابراین، عبارت «تا نصف» به قاضی، انعطاف پذیری لازم را می دهد تا عدالت را در هر پرونده به صورت خاص اجرا کند و الزاماً به معنای تقسیم مساوی اموال نیست.

ابهامات و پرسش های رایج در خصوص شرط تنصیف دارایی

شرط تنصیف اموال، به دلیل پیچیدگی های حقوقی و تفسیرهای متفاوتی که در محاکم قضایی با آن مواجه می شود، همواره با ابهامات و پرسش های متعددی همراه است. در این بخش، به رایج ترین این سوالات پاسخ داده می شود تا تصویری شفاف تر از دامنه و محدودیت های این حق ارائه شود.

۱. انتقال اموال توسط زوج قبل از طلاق (بررسی فرار از دین)

یکی از نگرانی های اصلی زوجه، احتمال انتقال صوری اموال توسط زوج برای فرار از اجرای شرط تنصیف است. در این خصوص، لازم است تفاوت حقوقی بین «فرار از دین مهریه» و «انتقال اموال برای فرار از تنصیف» به وضوح تبیین شود.

قانوناً، در مورد مهریه، اگر زوج اموال خود را پس از مطالبه مهریه یا زمانی که شرایط مطالبه آن فراهم شده باشد، به قصد فرار از پرداخت مهریه به نام دیگران منتقل کند، این عمل می تواند تحت عنوان «معامله به قصد فرار از دین» تلقی شده و معامله قابل ابطال باشد و حتی در شرایطی می تواند جنبه کیفری نیز داشته باشد. اما در خصوص شرط تنصیف اموال، رویه قضایی و نظر غالب این است که این شرط، تا زمان صدور حکم قطعی طلاق و تعیین میزان سهم الزوجه، یک دین مسلم محسوب نمی شود.

بنابراین، اگر زوج قبل از طرح دادخواست طلاق (که منجر به صدور حکم تنصیف شود) اقدام به انتقال اموال خود به نام بستگان (پدر، مادر، فرزندان، خواهر، برادر و…) یا اشخاص دیگر کند، این عمل به طور معمول جرم «فرار از دین» محسوب نمی شود و زوجه به راحتی نمی تواند «صوری بودن» این انتقالات را اثبات کرده و حکم به ابطال آن ها را بگیرد. این نکته برای هر دو طرف، به ویژه زوج، در تصمیم گیری های مالی قبل از طلاق حائز اهمیت است و باید با دقت حقوقی بالایی مورد توجه قرار گیرد.

۲. اموالی که به طور معمول شامل شرط تنصیف نمی شوند

همانطور که پیشتر اشاره شد، شرط تنصیف تنها شامل اموالی می شود که در دوران زندگی مشترک و با تلاش زوج کسب شده باشند. در این میان، برخی اموال به طور خاص از شمول این شرط خارج هستند:

اموال موروثی (سهم الارث)

سهم الارثی که به زوج می رسد، معمولاً حاصل کار و تلاش او در دوران زناشویی نیست، بلکه نتیجه یک واقعه حقوقی (فوت مورث) است. هرچند در این زمینه برخی اختلافات نظری در بین قضات وجود دارد، اما رویه غالب دادگاه ها و نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه بر این است که اموال موروثی، جزء دارایی های مشمول شرط تنصیف قرار نمی گیرند. استدلال این است که این اموال «با او به دست نیامده» است.

اموال هبه شده یا هدیه (از سوی شخص ثالث به زوج)

اموالی که توسط شخص ثالث (مانند پدر و مادر زوج یا دوستان) به وی هبه یا هدیه داده شده است نیز، مانند اموال موروثی، معمولاً خارج از شمول شرط تنصیف قرار می گیرند. معیار «به دست آوردن در ایام زناشویی با او» در اینجا نیز ملاک قرار می گیرد و فرض بر آن است که این هدایا یا هبه ها، نتیجه تلاش مشترک زوجین نبوده است.

جهیزیه زوجه و اموال شخصی او

بدیهی است که جهیزیه زوجه و هرگونه اموال شخصی دیگری که او قبل از عقد داشته یا پس از عقد به صورت مستقل (مثلاً از محل درآمد شخصی یا ارث) کسب کرده است، جزء دارایی های زوج محسوب نشده و به هیچ وجه مشمول شرط تنصیف نمی گردد. این اموال، تماماً متعلق به زوجه هستند.

مستثنیات دین

«مستثنیات دین» شامل اموالی است که به موجب قانون، برای تأمین حداقل معیشت بدهکار و خانواده اش ضروری بوده و از توقیف برای پرداخت دیون مصون هستند (مانند مسکن مورد نیاز، اثاثیه ضروری زندگی، ابزار کار). در مورد مهریه، زوج می تواند به مستثنیات دین استناد کند. اما در خصوص شرط تنصیف، از آنجا که این شرط به عنوان یک دین قطعی تلقی نمی شود، رویه قضایی معمولاً استناد به مستثنیات دین را برای فرار از اجرای آن نمی پذیرد. به عبارت دیگر، زوج نمی تواند ادعا کند که خانه ای که بعد از عقد خریداری کرده و در آن سکونت دارد، تنها مسکن اوست و لذا مشمول تنصیف نمی شود.

۳. وضعیت اموالی که تغییر شکل داده اند (تبدیل مال قبل از عقد به مال جدید پس از عقد)

گاهی اوقات زوج قبل از ازدواج مالی (مانند یک ملک یا خودرو) داشته و پس از ازدواج آن را فروخته و با پول حاصل از آن، مال دیگری (مثلاً ملک جدیدی) خریداری می کند. در این حالت، این سوال مطرح می شود که آیا مال جدید مشمول شرط تنصیف است؟

پاسخ به این سوال کمی اختلافی است و بستگی به نظر قاضی و نحوه اثبات دارد. اما نظر غالب این است که ملاک، «افزایشی» است که در دارایی زوج بعد از عقد رخ داده است. اگر زوج بتواند ثابت کند که مال جدید، صرفاً جایگزین مال قدیمی شده و هیچ افزایشی در ارزش دارایی او از محل درآمدهای پس از ازدواج رخ نداده است، آن مال مشمول تنصیف نخواهد بود. به عنوان مثال، اگر خودرویی ۱۰۰ میلیونی قبل از عقد فروخته شود و یک خودروی ۱۱۰ میلیونی بعد از عقد خریداری شود و ۱۰ میلیون مازاد از درآمدهای مشترک تامین شده باشد، تنها آن ۱۰ میلیون می تواند موضوع تنصیف قرار گیرد.

۴. تأثیر بدهی ها و دیون زوج بر دارایی مشمول تنصیف

همانطور که در تفاوت «اموال» و «دارایی» توضیح داده شد، دارایی شامل بدهی ها و دیون زوج نیز می شود. این بدان معناست که برای محاسبه سهم زوجه از شرط تنصیف، ابتدا باید مجموع اموال موجود زوج در زمان دادخواست طلاق محاسبه شده و سپس دیون و بدهی های وی از آن کسر گردد. تنها مازاد حاصل از کسر بدهی ها، موضوع تنصیف قرار می گیرد.

وظیفه اثبات وجود بدهی ها و میزان آن ها بر عهده زوج است. زوج باید با ارائه مستندات معتبر (مانند اسناد وام، چک ها، سفته ها، یا احکام قضایی مبنی بر محکومیت مالی) به دادگاه، بدهی های خود را به اثبات برساند تا دادگاه در زمان محاسبه سهم زوجه، آن ها را لحاظ کند. عدم ارائه مستندات کافی، ممکن است منجر به نادیده گرفتن بدهی ها توسط دادگاه شود.

۵. عدم ثبت طلاق پس از صدور حکم

صدور حکم طلاق از سوی دادگاه، به معنای پایان رسمی رابطه زوجیت نیست. دریافت سهم الزوجه از بند تنصیف اموال، منوط به ثبت رسمی طلاق در دفترخانه است. اگر زوج پس از صدور حکم قطعی طلاق، به هر دلیلی از ثبت آن خودداری کند، زوجه تا زمان ثبت رسمی طلاق، عملاً نمی تواند از حق تنصیف خود بهره مند شود. به همین دلیل، پیگیری ثبت طلاق پس از صدور حکم، برای زوجه اهمیت بالایی دارد.

۶. آیا می توان شرط تنصیف چاپی را تغییر داد یا شرط جدید اضافه کرد؟

بند تنصیف اموال در عقدنامه، یک شرط چاپی و پیش فرض است. اما زوجین به استناد ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی، این اختیار را دارند که هر شرط معقول و مشروع دیگری را ضمن عقد نکاح توافق کنند. این بدان معناست که می توان:

  • تغییر شرط چاپی: مفاد شرط تنصیف چاپی را تغییر داد. مثلاً می توان توافق کرد که این شرط در طلاق توافقی یا حتی طلاق به درخواست زوجه نیز اجرا شود (البته در این حالت، باید رضایت زوج برای امضا وجود داشته باشد).
  • افزودن شروط جدید: شروط تکمیلی یا جایگزین دیگری را اضافه کرد. به عنوان مثال:

    • تقسیم اموال زوجه بین زوجین در صورت طلاق.
    • تعیین سهم مشخصی از اموال (مثلاً یک سوم یا یک چهارم) به جای «تا نصف».
    • تعیین شمول یا عدم شمول اموال خاصی (مانند سهام شرکت، حساب های بانکی یا اموال موروثی) در دایره تنصیف.

هرگونه تغییر یا افزودن شرط، باید به صورت صریح و با امضای هر دو زوج در دفترخانه ثبت ازدواج انجام شود و نباید مخالف با مقتضای عقد یا قوانین امری باشد. این انعطاف پذیری، امکان شخصی سازی عقدنامه بر اساس توافقات و نیازهای خاص زوجین را فراهم می آورد.

نکات کاربردی و رویه های عملی برای زوجین

آگاهی از جنبه های نظری و قانونی شرط تنصیف دارایی یک مرحله است، اما دانستن نکات کاربردی و رویه های عملی برای مطالبه یا دفاع در برابر این حق، مرحله ای حیاتی تر است. در این بخش، راهکارهایی عملی برای هر دو طرف ارائه می شود.

برای زوجه: نحوه مطالبه حق تنصیف

زوجه ای که قصد مطالبه حق تنصیف را دارد، باید به نکات زیر توجه کند:

  • استناد به شرط در جلسه دادرسی: اگر طلاق از طرف زوج مطرح شده باشد، زوجه باید در اولین فرصت، به ویژه در جلسات رسیدگی دادگاه خانواده، صراحتاً به شرط تنصیف اموال استناد کرده و مطالبه آن را درخواست نماید. این درخواست می تواند به صورت شفاهی در صورت جلسه قید شود یا به صورت کتبی به دادگاه ارائه گردد.
  • ارائه لیست اموال و درخواست استعلام: برای اینکه دادگاه بتواند حکم به تنصیف صادر کند، باید از اموال زوج اطلاع داشته باشد. زوجه می تواند لیستی از اموالی که از وجود آن ها مطلع است (مانند ملک، خودرو، سهام، حساب بانکی) تهیه کرده و به دادگاه ارائه دهد. همچنین، می تواند از دادگاه درخواست کند تا استعلامات لازم را از مراجع مربوطه (مانند اداره ثبت اسناد، راهور، بانک ها، سازمان بورس) در خصوص اموال زوج به عمل آورد.
  • اثبات زمان کسب اموال: اگر زوج ادعا کند که اموالی قبل از ازدواج کسب شده اند، زوجه باید تلاش کند تا با ارائه شواهد (در صورت وجود) یا درخواست از دادگاه، ثابت کند که اموال در دوران زندگی مشترک به دست آمده اند.
  • طرح دعوای تقابل: در برخی موارد، برای جلوگیری از اطاله دادرسی یا اطمینان از رسیدگی به حق تنصیف، زوجه می تواند همزمان با رسیدگی به دعوای طلاق زوج، یک دعوای مستقل (دعوای تقابل) برای مطالبه تنصیف دارایی مطرح کند. این دعوا باید قبل از ختم جلسه اول دادرسی دادخواست طلاق، تقدیم دادگاه رسیدگی کننده شود.
  • اهمیت مراجعه به وکیل متخصص خانواده: پیچیدگی های اثبات و مطالبه حق تنصیف، ضرورت مراجعه به وکیل متخصص خانواده را دوچندان می کند. یک وکیل مجرب می تواند با دانش حقوقی و تجربه خود، بهترین راهکار را برای جمع آوری مدارک، طرح دعوا و پیگیری پرونده ارائه دهد.

برای زوج: چگونگی دفاع در برابر مطالبه

زوجی که با مطالبه شرط تنصیف مواجه شده است، می تواند با تکیه بر موارد زیر، از خود دفاع کند:

  • اثبات عدم وجود شرایط: زوج می تواند با ارائه مدارک و شواهد، عدم تحقق هر یک از شروط چهارگانه اجرای تنصیف را ثابت کند. مثلاً:

    • اثبات عدم امضای بند تنصیف در عقدنامه (با ارائه تصویر عقدنامه).
    • اثبات اینکه طلاق به درخواست زوجه بوده است (با ارائه دادخواست طلاق زوجه).
    • اثبات اینکه تقاضای طلاق ناشی از سوءرفتار، سوءمعاشرت یا عدم ایفای وظایف همسری زوجه بوده است (با ارائه احکام عدم تمکین، شهادت شهود یا سایر مستندات).
    • اثبات اینکه اموال قبل از عقد نکاح یا از طریق ارث و هبه به دست آمده اند (با ارائه اسناد مالکیت، فاکتورها، وصیت نامه).
  • ارائه مستندات بدهی ها: همانطور که ذکر شد، دارایی شامل کسر دیون می شود. زوج باید تمامی اسناد و مدارک مربوط به بدهی های خود (وام ها، بدهی به اشخاص حقیقی و حقوقی) را به دادگاه ارائه دهد تا در محاسبه نهایی دارایی مشمول تنصیف لحاظ شود.
  • بررسی دقیق اموال و دارایی ها: زوج باید لیستی دقیق از اموال خود (منقول و غیرمنقول) تهیه کرده و آماده ارائه مستندات مربوط به آن ها باشد. این امر به شفافیت فرآیند کمک کرده و از بروز اختلافات غیرضروری می کاهد.
  • نکات مهم در خصوص انتقال اموال قبل از دادخواست طلاق: همانطور که در بخش فرار از دین توضیح داده شد، انتقال اموال قبل از طرح دادخواست طلاق، معمولاً به قصد فرار از دین تلقی نمی شود. با این حال، باید در این زمینه با وکیل مشورت شود تا از بروز هرگونه شائبه یا مشکل حقوقی جلوگیری شود.
  • اهمیت مشاوره حقوقی قبل از هر اقدامی: برای زوج نیز، مراجعه به وکیل متخصص خانواده قبل از هرگونه اقدام حقوقی (به ویژه طرح دادخواست طلاق) و در طول فرآیند دادرسی، بسیار توصیه می شود تا از حقوق خود به بهترین شکل دفاع کند.

دلایل رایج عدم اجرای شرط تنصیف در عمل

با وجود آنکه شرط تنصیف اموال با هدف حمایت از زوجه و تثبیت بنیان خانواده در عقدنامه ها گنجانده شده است، اما در عمل، موارد بسیاری وجود دارد که این شرط به درستی اجرا نمی شود یا زوجه از مزایای آن بهره مند نمی گردد. شناخت این دلایل، هم برای زوجین و هم برای نهادهای قضایی اهمیت دارد:

  1. عدم آگاهی کامل زوجین از مفاد و شرایط: اصلی ترین دلیل عدم اجرا، ناآگاهی طرفین، به ویژه زوجه، از وجود این شرط، مفاد دقیق آن و شروط لازم برای اجرای آن است. بسیاری از زوجین بدون مطالعه دقیق عقدنامه، آن را امضا می کنند و پس از بروز اختلاف، متوجه حقوق یا تعهدات خود می شوند.
  2. عدم امضای صحیح یا کامل بند توسط زوج: گاهی اوقات، زوج به دلایل مختلف (که ممکن است ناشی از ناآگاهی یا تصمیم عمدی باشد) ذیل بند تنصیف را امضا نمی کند یا امضای وی فاقد شرایط لازم حقوقی (مثلاً امضای ناقص) است. در چنین مواردی، شرط اساساً فاقد اعتبار است.
  3. عدم پیگیری یا مطالبه صحیح و به موقع از سوی زوجه: حتی اگر شرط به درستی امضا شده باشد، زوجه ممکن است به دلیل ناآگاهی از نحوه مطالبه، عدم پیگیری به موقع یا عدم ارائه مدارک کافی، نتواند حق خود را در دادگاه به اثبات برساند و از آن بهره مند شود.
  4. مشکلات در اثبات وجود و مالکیت اموال زوج: اثبات وجود تمامی اموال زوج، به ویژه اموال منقول (مانند وجه نقد در حساب های بانکی) و سهام، می تواند چالش برانگیز باشد. دسترسی به اطلاعات مالی زوج برای زوجه، اغلب دشوار است و ممکن است زوج نیز همکاری لازم را در این زمینه نداشته باشد.
  5. انتقال اموال توسط زوج قبل از دادخواست طلاق: همانطور که بحث شد، اگر زوج قبل از طرح دادخواست طلاق، اموال خود را به طور قانونی منتقل کند و زوجه نتواند صوری بودن این انتقالات را اثبات کند، آن اموال از شمول شرط تنصیف خارج می شوند و این امر به طور مکرر منجر به عدم اجرای این حق در عمل می شود.
  6. وجود استثنائات در شرایط اجرا: احراز سوءرفتار زوجه یا عدم تعلق طلاق به درخواست زوج، از جمله مواردی است که می تواند مانع از اجرای شرط تنصیف شود. گاهی اوقات، زوج با تکیه بر این استثنائات، موفق به دفاع در برابر مطالبه زوجه می شود.

توجه به این دلایل، لزوم افزایش آگاهی عمومی، مشاوره حقوقی پیشگیرانه و پیگیری دقیق در مراحل قضایی را بیش از پیش نمایان می سازد.

نتیجه گیری

بند تنصیف اموال در عقدنامه، به عنوان یک سازوکار حمایتی در نظام حقوقی خانواده ایران، نقش مهمی در تأمین حقوق اقتصادی زوجه در شرایط خاص طلاق ایفا می کند. این شرط، که از حیث قانونی ماهیتی توافقی دارد و نه قهری، زوج را مکلف می سازد تا در صورت درخواست طلاق از سوی خود و عدم احراز سوءرفتار زوجه، تا نصف دارایی موجود که در طول زندگی مشترک کسب شده، به همسرش منتقل نماید. بررسی های حقوقی نشان می دهد که اجرای این شرط منوط به رعایت دقیق شروطی از جمله امضای صریح زوج، درخواست طلاق از سوی مرد، کسب اموال در دوران زناشویی و موجود بودن آن ها در زمان طلاق است.

مفاهیمی مانند تفاوت «اموال» و «دارایی» و تأثیر دیون زوج بر محاسبه سهم الزوجه، اهمیت انتقال اموال پیش از دادخواست طلاق و عدم شمول اموال موروثی یا هبه شده، از جمله نکات کلیدی و پیچیدگی های این بند قانونی هستند که در عمل، ابهامات فراوانی را ایجاد می کنند. در نهایت، باید تأکید کرد که شرط تنصیف اموال، علیرغم اینکه یک حق حمایتی و ارزشمند برای زوجه محسوب می شود، دارای چارچوب های قانونی و قضایی خاص و در مواردی، ظرایف اجرایی متعددی است که عدم توجه به آن ها می تواند به تضییع حقوق طرفین منجر شود.

از این رو، به تمامی زوجین، به ویژه در آستانه ازدواج، اکیداً توصیه می شود تا تمامی شروط ضمن عقد نکاح، از جمله بند تنصیف اموال، را با دقت فراوان مطالعه کرده و پیش از هرگونه تصمیم گیری یا امضای سند، حتماً از مشاوره حقوقی تخصصی با وکلای مجرب خانواده بهره مند شوند. این اقدام پیشگیرانه، می تواند درک صحیح از حقوق و تکالیف ایجاد کرده و از بروز اختلافات آتی و پیامدهای ناخواسته حقوقی جلوگیری نماید.

دکمه بازگشت به بالا