اقتصادی

مراقب خطاهای ذهنت باش! – مجله آنلاین

سالانه هزاران مطالعه و آزمایش در زمینه روانشناسی انجام می شود که فقط تعداد معدودی از آنها تأثیر عمیق و محرک بر این علم دارند.

به گزارش مجله آنلاین ، این روزنامه جامجم او می نویسد: “روانشناسی یکی از پیچیده ترین و گسترده ترین علوم است و از رشته های کوچکتری تشکیل شده است. محققان روانشناسی در گذشته آزمایش های زیادی را در رشته های مختلف روانشناسی انجام داده اند و بسیاری نیز این کار را انجام داده اند. ما فرضیه ها و نظریه ها را اثبات یا رد کرده ایم. هر ساله هزاران نفر مطالعات و آزمایشاتی در این زمینه از علوم انجام شده است که برخی از آنها تأثیرات عمیق و محرک بر این علم دارند. نتایج این مطالعات کمک کرده است تا علم روانشناسی یک گام جلوتر برود و بسیاری از روابط اجتماعی و تعاملات انسانی را شناسایی کند. برخی از این آزمایشات روانشناختی خطرناک است. این غیراخلاقی است و اخیراً به محققان اجازه انجام چنین تحقیقاتی داده نشده است ، اما آزمایشهای دیگر مرزها را حفظ کرده و به درستی انجام شده است.

آزمایش ویولونیست در مترو (نظرسنجی ناظران) (2007/2007)

محقق: واشنگتن پست

این آزمایش جالب توسط کارمندان واشنگتن پست انجام شده است. آنها می خواستند بدانند که مردم چقدر به محیط اطراف خود اهمیت می دهند. در نتیجه تحقیقات ، تصمیم بر این شد که ویولونیست معروف ، رهبر ارکستر ایالات متحده و برنده جایزه گرمی “جاشوا بل” جلوی ورودی مترو بایستند و به اجرای برنامه بپردازند. این نوازنده تنها دو روز قبل از اجرای خود در مترو برنده جایزه گرمی شد و تمام بلیط های کنسرت به قیمت 100 دلار فروخته شد. او تا به امروز یکی از پیچیده ترین آهنگ ها را در مترو پخش کرده و به قیمت 3.5 میلیون دلار فروخته است. فقط شش نفر به مدت 45 دقیقه كنار او ایستادند تا نمایش را ببینند. حدود 20 نفر پول را تحویل دادند و بدون دیدن کار او آنجا را ترک کردند. وی در آن روز 32 دلار درآمد کسب کرد. به عنوان بخشی از یک آزمایش اجتماعی ، این آزمایش ادراکات ، توجه ، سلیقه و اولویت های افراد جامعه را بررسی می کند. یک ستون نویس در واشنگتن پست گفت: “آیا زیبایی در یک مکان بی اهمیت و در یک زمان ناخوشایند دیده می شود؟” البته برخی دیگر از س questionsالات مطرح شده در این آزمایش این بود که آیا زیبایی را درک می کنیم ، کمی فکر می کنیم و به آن توجه می کنیم. آیا می توانید در هر کجا که هستید استعداد خود را کشف کنید؟ این آزمایش نشان داد که بسیاری از افراد جامعه به آنچه در محیط آنها اتفاق می افتد توجه نمی کنند.

آزمایش عروسک Bobo (1340 تا 1342/1961 تا 1963)

محقق: دانشگاه استنفورد

در اوایل دهه 40 ، افراد بی شماری استدلال می کردند که کدام یک از عوامل یادگیری ژنتیکی ، محیطی و اجتماعی در تربیت کودکان مثر است. البته این بحث در قالب طبیعت و آموزش ادامه دارد.

آلبرت بندورا ، محقق دانشگاه استنفورد ، عروسک های بوبو را آزمایش کرد و ثابت کرد که بیشتر رفتارهای انسان بیشتر تقلید اجتماعی است تا ژنتیکی. در طول آزمایش ، او كودكانی را كه در این آزمایش شركت داشتند به سه گروه تقسیم كرد. وی برای گروهی از کودکان ، ویدئویی از بزرگسالان (زن و مرد) را نشان داد که با عروسک های بوبو به طرز پرخاشگرانه و خشن رفتار می کنند. وی برای گروهی از کودکان دیگر فیلمی را به نمایش گذاشت که در آن بزرگسالان رفتار عادی داشتند و با عروسک های بوبو بازی می کردند و سرانجام گروه سوم کودکان را گروه کنترلی خواند که فیلم را تماشا نمی کردند.

پس از تماشای فیلم ، کودکان (به جز گروه کنترل) در اتاق کنار عروسک Bobo قرار گرفتند. محققان دریافته اند کودکانی که شاهد رفتار خشونت آمیز با عروسک های بوبو بوده اند در حال تکرار هستند. گروه دوم چنین رفتاری را نشان ندادند ، اما رفتار پرخاشگرانه پسران 38٪ تا بیش از 12.7٪ برای دختران بود. علاوه بر این ، رفتار پرخاشگرانه کودکان از خفیف تا شدید متفاوت بود. نتایج این مطالعه نشان داد که پسران بیش از رفتارهای پرخاشگرانه مردان و دختران از زنان تقلید می کنند. همچنین رفتار پرخاشگرانه پسر عمدتا جسمی و دختر کلامی بود. هيچ يك از اين رفتارها در كودكان شاهد كه اين فيلم را مشاهده نكرده اند مشاهده نشده است. نتایج این آزمایش نشان داد که والدین نقش مهمی در فرزندپروری دارند و کودکان تحت تأثیر رفتار همجنس گرایانه خود قرار می گیرند.

تست تصادف اتومبیل (1974)

محققان: دانشگاه کالیفرنیا (الیزابت روفتئوس و جان پالمر)

الیزابت لوفتوس و جان پالمر می خواستند نشان دهند که حافظه انسان تا کجا می تواند پیش رود. در یک آزمایش تصادف جاده ای ، ما بررسی کردیم که آیا کسی که شاهد یک رویداد خاص بوده است می تواند تمام جزئیات را که دیده است به خاطر بسپارد و از طرق مختلف سوال بپرسد؟

آنها ابتدا اسلایدی را از صحنه حادثه رانندگی به شرکت کنندگان نشان دادند و سپس از آنها خواستند آنچه را شاهد این حادثه می دانند بگویند. شرکت کنندگان در این آزمون به دو گروه تقسیم شدند و از هر گروه س variousالات مختلفی مانند “سرعت برخورد راننده با وسیله نقلیه دیگر” پرسیده شد. یا پرسید: “ماشین با برخورد با ماشین دیگر با چه سرعتی حرکت کرد؟” در پاسخ به س repeatedالات مکرر ، هر آزمایش کننده پاسخی متفاوت از پاسخ قبلی داد.

این مطالعه نشان داد که استفاده از زبانهای مختلف برای وقایع بر سهولت دستکاری حافظه انسان و انسان تأثیر می گذارد. محققان دریافته اند که استفاده از تکنیک های پرسش و پاسخ می تواند خاطرات افراد را گیج کرده و ایجاد اطلاعات غلط را آسان کند. امروزه ، این ویژگی حافظه که ناخودآگاه شکاف حافظه را با تجربیات غیرواقعی و خیالی پر می کند و شخص آن را بخشی از حافظه واقعی خود می داند ، تنظیم مجدد نام دارد. این امر در زمینه جرم شناسی و وقتی از شاهدان سال می شود بسیار مهم است.

آزمایشاتی درباره پیامدهای تبعیض نژادی (1968)

محقق: جین الیوت (معلم مدرسه)

یک آزمایش نژادپرستانه معروف به “طبقه منشعب” یکی از مطالعات روانشناسی اجتماعی جین الیوت بود که با الهام از ترور مارتین لوتر کینگ در سال 1968 انجام شد. جین الیوت ، دانش آموز سوم دبستان ، آزمایشی را برای یادگیری تأثیرات منفی نژادپرستی و تعصب به دانش آموزان انجام داد. او بچه های کلاس را به دو گروه چشم آبی و چشم قهوه ای تقسیم کرد.

در روز اول ، او دانش آموزان چشم آبی را یک گروه باهوش و بهتر می نامد ، امتیاز بیشتری می دهد ، دانش آموزان چشم قهوه ای را به گروه اقلیت طبقه بندی می کند و به دلایل شبه علمی از گروه های دیگر پایین تر است. سپس به گروه برتر گفت كه رابطه خود را با گروه زير قطع كنند. این تقسیم باعث تغییرات سریع در رفتار دانش آموزان شد. به محض اینکه چشمان آبی کار روز خود را بهتر از چشمان آبی انجام دادند ، شروع به سو abuse استفاده از گروه های اقلیت کردند. آنها در مواجهه با قهوه اعتماد به نفس خود را از دست داده و حتی باهوش ترین دانش آموزان این گروه نیز نمی توانند تکالیف روزانه خود را به خوبی انجام دهند.

روز بعد ، الیوت به دانشجویان گفت که آنها خردمند و خوب بودند زیرا در انتخاب دانش آموزان فرزانه اشتباه کردند. این بار ، چشم آبی به یک گروه اقلیت تعلق داشت ، همه چیز معکوس شد و دانشجویان چشم آبی با مشکل تبعیض و تعصب روبرو شدند.

در پایان آزمایش ، آنها خوشحال شدند که وقتی فهمیدند که همه این تقسیمات نادرست است و وجود یک گروه اقلیت منطقی نیست ، از آزمایش دقیق دست می کشند. در نتیجه این آزمایش ، کودکان یاد گرفتند که تبعیض علیه بزرگسالان شاغل پایان خوشی ندارد.

دو سال بعد ، مستندی به نام “آرشی هیچ من” از این آزمایش ساخته شد و 15 سال بعد ، در برنامه ای به نام “كلاسهای تقسیم شده” ، نتایج آزمایش با همان كودكانی كه الان بزرگ شده اند ، مورد بحث قرار گرفت.

آزمایش انطباق Asch

محقق: دکتر سلیمان اش (کالج Swarthmore) (1951)

دکتر سلیمان آزمایش بسیار جالبی را برای ارزیابی احتمال تحمل دیگران انجام داد و معیارها را هنگامی که تحت فشار قرار گرفتند تعریف کرد.

وی چندین گروه از داوطلبان را نشان داد كه در یك تصویر آزمایشی متشكل از چندین خط با طول های مختلف مشاركت داشتند و این س ،ال ساده را مطرح كرد كه “كدام یك از این سطرها طولانی ترین است؟” ترفند در این آزمایش این بود که هر گروه از شرکت کنندگان فقط یک شرکت کننده واقعی داشتند. بقیه فقط همان کاری را کردند که محققان از آنها خواسته اند. آنها باید به این س simpleال ساده پاسخ نادرستی می دادند.

نتیجه بسیار جالب بود. تنها فرد واقعی در گروه آزمایش همیشه با اکثریت موافق بود ، حتی اگر همه می گفتند کوتاهترین خط طولانی ترین است.

این آزمایش در بررسی تعاملات افراد در یک جامعه مهم است و در حقیقت ، نمونه مشهوری از وسوسه توافق با دیگران بدون توجه به حقیقت است. در حقیقت ، بیشتر افراد جامعه ترجیح می دهند دقیقاً همان کاری را انجام دهند که اکثر مردم انجام می دهند و درست یا غلط بودن آنها برای آنها اهمیتی ندارد.

تست خطای Haloay (1977)

محقق: ریچارد ای. نیسبوت و تیموتی دی کامپ ویلسون (دانشگاه میشیگان)

خطای اورا زمانی است که افراد معمولاً فردی با ظاهری زیبا و جذاب را عاقل و صمیمی می دانند و به خوبی از او قضاوت می کنند.

محققان دانشگاه میشیگان آزمایش های جالبی را انجام داده اند تا ثابت کنند مردم از ماهیت و منشأ خطاهای هاله شناخت کمی دارند ، که بر قضاوت فردی ، تعصب و سایر رفتارهای پیچیده اجتماعی تأثیر منفی می گذارد.

در این آزمایش ، به دو گروه از دانشجویان شرکت کننده در مطالعه ، دو فیلم آموزش داده شده توسط یک مربی روانشناسی به دانشجویان نشان داده شد. مربی یک بلژیکی فرانسوی زبان بود که انگلیسی را با لهجه صحبت می کرد. در یکی از این فیلم ها ، او نشان داد که فردی بسیار دوست داشتنی ، باهوش ، با انگیزه و مورد احترام شاگردانش است. او به طور انعطاف پذیر و با اشتیاق در مورد موضوعات مورد بحث در کلاس درس می گفت. اما در ویدئوی بعدی ، همان مربی به فردی غیرمقاوم ، سرد و غیرقابل اعتماد تبدیل شد که هنگام تدریس انعطاف پذیری کمی نشان می داد. هر گروه از دانش آموزان فقط یکی از این فیلم ها را تماشا کردند. پس از پخش این دو فیلم ، محققان از دانش آموزان خواستند تا از نظر بسیار روانشناسی ، رفتار و لهجه روانشناسان را در مقیاس هشت درجه ای از “بسیار خوب” تا “بسیار بد” ارزیابی کنند. محققان همچنین از دانش آموزان پرسیدند که چقدر به مربی علاقه دارند و البته ویژگی های شخصیتی وی چقدر در نمره گیری تأثیر دارد. پس از پاسخ به پرسشنامه ، واکنش دانش آموز به نتایج جالب بود. آنها در فیلم اول امتیاز بیشتری به مربی دادند اما در عین حال معتقد بودند که علاقه آنها به مربی تأثیری در رتبه بندی آنها ندارد. اما آنها واقعاً نمی دانستند که چرا به مربی اول درجه بالایی می دهند. در دو ویدئو ، آموزش ها یکسان بود ، فقط شخصیت مربی متفاوت بود.

این مطالعه نشان داد که مردم پدیده خطای هاله را درک می کنند ، اما آن را تشخیص نمی دهند. در واقع ، آنها این اشتباه را مورد توجه قرار نمی دهند. به دلیل این اشتباه ، انسانها تصمیمات اشتباهی در مورد مردم می گیرند. “به عنوان مثال ، اگر شخصی برای ما جذابیتی نداشته باشد ، یا صفات منفی داشته باشد ، ما هرگز صفات مثبت و خوب او را نمی بینیم و می گوییم او کاملاً بد است. من آن را در نظر خواهم گرفت!”

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا